۱۶۰ مطلب با موضوع «غیبت» ثبت شده است

معمولی گندیده

یه سری آدم ها هم هستن که نه فقط به عالی ترین حالت

بلکه به معمولی ترین حالت هم گند میزنن

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۷ شهریور ۹۵

    متاسفانه

    یه سری وب هایی هم هستن آدم از ته ته ته دلش میخواد بخوندشون،
    اما حیف که صاحبشون شخصیت نداره.
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۶ شهریور ۹۵

    فقط خدا کند باهاشان چپ نیوفتم که آبروشان در هوا آفتاب بالانس خواهد زد!

    امروز بعد 5 سال یک سری قیافه ها دیدم که عمرا در خیال هم بشود تصور کرد این شاخ های دنیای مجازی

    یک روزی تو دسته های 3 تایی به خز ترین حالت ممکن انگشت هایشان به نماد پیروزی کنار صورت ساده و پرمویشان نگه داشته اند.

    و لنز گوشی مامان من آن را ثبت کرده است...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳۱ مرداد ۹۵

    ناخونام شکستن خو...

    اگه بزرگ شدن ینی بقیه ازت انتظار داشته باشن مرغ پاک کنی، میخوام صد سال سیا بزرگ نشم.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳۱ مرداد ۹۵

    با اجازه پدر و مادر و خاله کوچیکم! بله.

    +خاله عروسی من باید برقصیا

    -خبر مبریه؟

    + چه خبری مثلا؟

    -...

    +نه بابا!

    به خودش اشاره میکنه و میگه:

    -سرتو میبرما! حًلا گًت تر از توام دره ها!*


    *هنوز بزرگتر از توام هستا!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۹ مرداد ۹۵

    من آرومم...

    از این دخترای آروم، 

    که اگه یه هفته هم کسی باهاش حرف نزنه کاری به کار بقیه نداره.

    اهل جنگ و دعوا نیست فقط تا وقتی کسی اذیتش نکنه؛

    دخالت بیجا تو زندگیش نکنه.

    من آرومم اما رو خوابم حساسم،

    رو وسایلم،

    لباسام،

    کتابام،

    رو زندگیم کلا.

    وقتی کسی کتابمو ببره نسخه خطی پاره پوره تحویل بده؛

    یا وقتی که خواب باشم و با لگد! بیدارم کنن؛

    یا وقتی بدون در جریان گذاشتن من لباسامو جر واجر میکنن؛

    دست خودم نیست نمیتونم آروم بمونم.

    و کاملا هم طبیعیه!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۷ مرداد ۹۵

    جدیدا به خواب آدمم رحم نمیکنن!

    این جمله ی ( اگه برم تو قبرم بخوابم مامانم میگه پاشو زیرتو جارو کنم) مصداق بارزش منم!

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۶ مرداد ۹۵

    به مقادیری دعا نیازمندیم.

    خدا کنه حال هفته بعدم از امشبم بهتر باشه

    +و کنکوری که همچنان خر است.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵

    کمی احترام به نظر مخالف.

    به نظرتون چند صد سال دیگه باید بگذره

    تا یه گروهی از مردم بفهمن

    بعضیا سکوت شب و دوس دارن

    و بعضیای دیگه غوغای روز رو؟

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۵ مرداد ۹۵

    دیوانگی هم عالمی دارد.

    کوثر دیوانه من

    همه آدما میتونن قشنگ حرف بزنن

    اما همه اونایی که قشنگ حرف میزنن

    رفتارشون به اندازه حرفاشون قشنگ نیست.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۴ مرداد ۹۵

    روز خانوما مبارک

    +آلما توکل از نویسنده هاییه که میخونمشون

    هرچند که همه نوشته هاشو به طور کامل قبول ندارم

    اما [ این ] به نظرم خوندنش ضرر که نداره هیچ مفید هم هس...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۴ مرداد ۹۵

    لااقل تو نوشتن...[الحاقیه پلاس!]

    کاش من هم به اندازه خیلی از وبلاگ نویس های دیگه شجاع بودم.


    + این دومین پستیه که دوستان یا متوجه منظور من نشدن

    یا کلا ۱۸۰ درجه برعکس منظور من برداشت کردن

    جدن انقد گنگ حرف میزنم؟

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۶ مرداد ۹۵

    در غیر این صورت با خودشون چه فرقی داریم؟

    کاش این روزا

    در کنار محکوم کردن مرد نمیدونم کجایی

    که برای در آوردن حرص زن اولش

    با ۴ تا دختر همزمان ازدواج کرد

    و امثال این دفاع از حقوق زنان،

    یادمون نره که فقط دنبال حقوق پایمال شده خودمونیم

    قرار نیست به جنس مخالفمون توهین کنیم

    یا دنبال سلب حقوقشون باشیم

    و یا اینکه به عقاید بقیه آدما بی احترامی کنیم.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    و کمی هم به رتبات شارژ ایرانسلی بیاندیشیم...

    غلط کرده هرکی میگه ظرفیت پزشکی محدوده
    تو اینستا هرکیو میبینی زده مدیکال استیودنت!
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    نت!

    +خونه ای که اینترنت نداشته باشه خونه نیست.

    -پس چیه؟ کرکولیه*؟

    +بلکم بدتر...


    * کرکولی همون لونه مرغه!

    + بالاخره نت گرفتم.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱ مرداد ۹۵

    #یهو یادم افتاد.

    اینایی که ۷ صب آرایش کرده تو جلسه کنکور بودن

    ساعت چند بیدار شدن ینی؟

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    خدایا...

    همیشه مهربون بودی

    دوباره مهربونی کن.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    من نمیدونم این دانشمندا دارن چیکار میکنن که.

    کاش بیشعوری آمپول داشت...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    افسون باک کردن حافظه ی افراد...

    فک کنم اگه تو دنیای هری پاتری بودم

    بیشترین طلسمی که ازش استفاده میکردم

    آبلیویت بود.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    از این پست کامنتا باز میشه.

    یک وبلاگ نویسی بود که میگف:

    آدما نه به اندازه عکسای اینستاشون خوشبختن

    و نه به اندازه نوشته های وبشون بدبخت

    من میخوام بگم:

    گاهی آدما خیلی بیشتر از عکسای اینستاشون خوشبختن

    همونایی که خوشبختیشونو قاب میگیرن

     تو ۷ تا سوراخ موش قایم میکنن

    که دیده نشه

    در عوض هستن اونایی که همینکارو با بدبختیاشون میکنن...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    دزد در نیمه شب تابستانی...

    مثلا تابستان باشد

    بعد چند ماه به خودت استراحت بدهی 

    از کار و کار و کار و زحمت

    دست زنت را بگیری ببری خانه بچه ها

    رسیده نرسیده خبر بدهند 

    خانه ات خالی شده

    (شما بخوانید خالی کرده اند)


    + کمی خونه جدید کار داره

    فعلا صدای کوثر رو از همین خونه پذیرا باشید

    :)

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    چقدر کار دارم...

    کتاب ها ( ❤ )

    فیلم ها

    وبلاگ جدید

    اینستا 

    تلگرام

    لباس برا عروسی

    قرار با رفقا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۵ تیر ۹۵

    در گنج خود نمیپوستیم...

    خوشحالی یعنی

    ۳ روز بعد کنکورت جشن عقد پسر عمت باشه...


    + أما خو لباس نٍدارٍمی

    أسه چی وانٍه بًبو

    وًلّا...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۳ تیر ۹۵

    حالا خدا قهرش نگیره کویری کنه هوا رو...

    اینجوری که پیش میره باید با پالتو و بوت بریم سر جلسه کنکور


    + بارون نی که سیله...

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    پرونده سازی

    تو ذهن اغلب ماها پرونده سازی برای مردم کار خوبی نیست
    در واقع تو فرهنگ لغت ماها به چاه کندن تعبیر میشه
    در عوض یه مدل پرونده سازی داریم که اگه ساخته نشه پس فردا برای آدم مشکل ایجاد میشه
    مثلا امروز که آقای پدر رفته بود دنبال کد سهمیه بسیجی فعال من برای دانشگاه آزاد،
    کاشف به عمل اومد علاوه بر اینکه من فعال نیستم حتی یه اسم هم از من تو هیچ جایی ثبت نشده
    در حالیکه 5 ساله که کارت دارم و زارت و زورت تمدید میکنم!!!
    داستان از این قراره خانومی که تو آموزش و پرورش مسئول بسیج بود
    به صرف آشنایی و همکار بودن با آقای پدر 
    حتما پیش خودش فک کرده زشته من بچه همکارم رو چند ماهی معطل کنم تا کارت واقعی براش بیاد
    پس بذار رو هوا براش کارت صادر کنم!
    اونم بدون هیچگونه پرونده سازی...
    و اینجوری شد که امروز حدود 2-3 ساعت آقای پدر از این اداره به اون اداره و از این اتاق به اون اتاق رفت
    تا با استفاده از بند پ آشنایی با معاون سپاه منطقه از سال 91 برام پرونده بسازن
    اگه هم دنبال این کد سهمیه نبودم احتمالا هیچوقت متوجه فیک بودن اون کارت نمیشدم...

    +مسئولیت پذیر بودن علاوه بر اینکه از ارزش هامون چیزی کم نمیکنه
    برامون شخصیت اجتماعی هم میاره.
    +جدا از درست و غلط بودن استفاده از سهمیه بسیج کمی به مسئولیت پذیری فک کنیم
    :)
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    کمی عاشقانه مجازی

    گاهی پیش میاد 
    یه شعر یا یه متنی میخونی و خوشت میاد
    احتمالا میگردی پیج شاعر یا نویسنده رو پیدا میکنی
    شروع میکنی به خوندن باقی اشعارش
    کافیه اون نویسنده جوون باشه و هورمون های تو سر جاشون نباشن
    چند روزی طول میکشه تا آرشیوش رو بخونی
    کم کم نوشته هاش جذاب میشه و بعد از چند وقتی خودش
    شروع میکنی دنیای مجازی رو زیر و رو کردن تا ازش بیشتر بدونی
    اینستاگرام تلگرام وبلاگ ها و...
    وبعد کامنت گذاریت شروع میشه
    کافیه کمی دیر جواب بده حوصله نداشته باشه نت نداشته باشه یا هرچی...
    توام عاشق
    دلت میشکنه
    تلاش میکنی برای سنگین رنگین بودن
    چند وقتی سمت خودش و نوشته هاش نمیری
    خنده داره که اینجوری میخوای ناراحتیت رو به کسی نشون بدی که حتی نمیشناسه کی هسدی
    وبعد دوباره خودت برمیگردی
    میخونی کامنت میذاری و باز حس میکنی بهت بی توجهی شده
    و باز میری 
    باز برمیگردی سنگین رنگین تر از قبل
    این بار تکلیفت با خودت معلوم نیست
    دوسش داری؟
    نداری؟
    احترامه؟
    نیست؟
    تحسینه شاید هان؟
    خودت نمیدونی هرچند.
    اما هنوز هم موقع خوندن جواب نظراتش دلت بوم بوم میکنه
    هرچند نه تو چیز خاصی میگی
    نه اون جواب خاصی میده

    +آدم خیلی باید دیوانه باشه که هنوز هم تو دنیای مجازی عاشق بشه
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    نت خورندگانیم...

    خانه بی نت به چه ماند؟

    به زنبور بی عسل...


    +والا به قرعان

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۹ تیر ۹۵

    کنکور از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است.

    و تو ای مرگ نیا...

    « استرس » ما را کشت.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۹ تیر ۹۵

    #سردرد گرفتم

    گاهی لازمه آدم پاشه وایسه 

    با انگشت به اون آدمی که باید اشاره کنه

    بعد رو به خدا بگه:

    نمی کشی خفه اش کن اینو لطفا...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ تیر ۹۵

    و این بخش دردآور زندگیه...

    بچه تر که بودم (هنوز هم بچه ام)

    فکر میکردم هر آدمی اگه ساعت برنارد رو داشته دیگه مشکلی نداره

    اما حالا خیلی چیز ها هست که با اون ساعت درست نمیشه...

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۸ تیر ۹۵

    هی من میگم زندگیا سخت شده هی شما میگید نه...

    چقد خوبن این ستاره های روشن...

    + :)

  • ۸ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۷ تیر ۹۵

    یه چیزایی میگن بعضیا دود از کله آدم بلند میشه...

    وقتی خبر فوت 19 تا سرباز تو تصادف رانندگی به گوش هر کسی برسه

    به طور معمول ناراحت میشه؛

    نه دوره بیوفته تبریک بگه!


    +[ اینجا ]

    کامنت "سید"

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۴ تیر ۹۵

    کوچ

    امشب یکمی بالا و پایین کردم نوشته هامو

    دنبال یه نوشته خوب بودم 

    که بخونمش و صدامو ضبط کنم

    - کاملا تحت تاثیر [ رادیو بلاگی ها ]م الان -

    هرچی بیشتر گشتم کمتر یافتم

    مدت ها قبل هم یه وبلاگ دیگه ای زدم

    به نظرم کوثرِ قبل کنکور با بعدش متفاوت میومد

    و انگار خیلی هم اشتباه نکردم

    خلاصه وبلاگ جوراب سفید داره نفس های آخرشو میکشه

    ولی پاک نمیشه

    اینجا میمونه اگه خدا بخواد 

    و بلاگ آلزایمری نشه - ایشالا -


    امضا: دختری که حس میکنه یکمی بزرگتر شده...

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱ تیر ۹۵

    #قار_قار

    این کلاغا رو دیدین؟

    یکی تو فاصله 5 متری اون یکی رو درخت میشینه
    اون وقت جوری از ته ته ته وجودش فریاد میکشه
    که قلب منِ آدم بوم بوم میکنه
    چه برسه به جفتش...

    + کاش آدمام بلد بودن عاشقیشونو اینجوری فریاد بکشن
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    بس که دروغ میگن...

    حرف های یه سری از آدما

    مث زیست خوندن یه پشت کنکوریه

    باید دائم یه قلم و کاغذ دم دستت باشه

    تا واو به واو حرف هاش رو تو ذهنت درست ثبت کنی

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    مردان برای زنان!!!

    10 نفری داشتیم والیبال میدیدیم

    عمه صدا کرد:

    آقایون بفرمایید شام

    ما 5 تا دختر بی تفاوت، 

    داشتیم پا میشدیم 

    که مهدی گفت:

    فقط آقایون؟

    خانوما شما نیاین شام...


    + به خودم گفتم:

    تویی که باید برای خودت احترام قائل شی..

    نه پسر عموت؛ برای دخترِ عمو ها و عمه هاش!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    به اندازه یک نفر در صف جلو رفتیم...

    یک آمبولانس رد شد 

    صدای قرآن آمد

    ده ها ماشین رفتند

    خاک امشب مهمان تازه ای دارد

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵

    ما معمولی ها...

    آدمای معمولی میتونن آرزو داشته باشن

    اما نمیتونن چیزهای فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن از بقیه خوششون بیاد

    اما نمیتونن آدمای فوق العاده رو بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن سفر برن

    اما نمیتونن سفر های فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن شاغل باشن

    اما نمیتونن شغل های فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن زندگی کنن

    اما نمیتونن عاشقی بخوان

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵

    بعضی چیزا یه بار تجربه کردنشون هم زیادیه...

    خواب فاطمیه رو دیدم
    همون فائزه ی رفیق
    همون پرستو با زبون تند و تیز
    تو اون 3 سال انقد اتفاقاتی خوبی افتاده بود،
    که دلیلی نداشت اون حس مزخرف خداحافظی روز آخر رو
    دوباره تجربه کنم
  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵

    گودزیلاها مظلوم میشوند...

    اصلا تو هر خونه ای باید یه خواهر کوچیکتر باشه

    که وقتی حواسش نیست

    دستشو خودکاری کنی

    قبل اینکه ری اکشنی نشون بده

    در ری...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ خرداد ۹۵

    هشتگ نو اعصاب علامت تعجب

    هرگز با یک دیوانه ی بی عقل هم اتاق نشید

    حالا میخواد رفیق فابتون باشه؛

    دشمن خونیتون باشه؛

    یا خواهر کوچیکه تون...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ خرداد ۹۵

    به جهنم که گودزیلا صدام میکنه داداش!

    همینکه هربار از جلوی آینه رد میشم به قیافه جدیدم لبخنــ^^ــد میزنم، کافیه.
  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵

    دبیران فعالمان آرزوست...

    اونقدری که بعضی از دبیرای ادبیات از کتاب سبز محوری گاج وحشت دارن
    مردم هیروشیما و ناکازاکی از بمب اتم! وحشت نداشتن...
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵

    شانسدونی معیوب...

    + تا مادرم -خدابیامرز- زنده بود

    تمام کارهای خونه با من بود

    از آشپزی تا جارو زدن خونه

    منتها وقت چایی خوردن

    2 تا استکان میگرفت

    یکی برای خودش

    یکی برای بابا!

    خدا شانس نداده که...

    - نه خدا شانس داده

    فقط خِشتَک کیسه ما سوراخ بود!

    مردمم شانس ما رو رو هوا زدن...

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    ما تا 4 سال پیش صداش میکردیم عزیز...

    برای من مادربزرگ زنی ست نحیف

    با سرفه های ممتد و قرص های زیر زبانی

    که همیشه خدا چایی اش به راه است

    و نهارش به اندازه یک مهمان بی خبر که تو باشی، اضافه تر...


    + یکهو همینجوری بی هوا دلم تنگش شد.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    محیط زیست یک محیط زیست است!

    دخترم
    امروز روز جهانی محیط زیسته
    تو دنیای امروز شما احتمالا این واژه یه چیزی تو مایه های " توهم فانتزیـ" ـه
    حتما جمله " محیط زیستِ برگشت دوست پسر/دخترت به این رابطه رو نداشته باش"
    به اندازه سلام و خدا حافظِ ما عادی و خب پر کاربرده
    اما ما منظورمون از محیط زیست یه مشت دارُ درختُ حیوونه
    که هنوز منقرض نشده...
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت

    شبی که فرداش آزمون دارین
    آهنگی گوش ندین که توش عدد داشته باشه...

    ( امضا: دختری که در شرایط مشابه به زور 95 به خورد گوشش دادند.)
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۶ خرداد ۹۵

    معمولی ماندنم آرزوست...

    خدا به یه سری از آدما اعصاب فولادی داده

    به یه سری چونه پلاستیکی

    به بقیه مرض اعصاب دائمی...


    + یه گونه بسیار نادری هم هس

    خدا بهشون چیزی نداده

    ولی از ۳ گروه دیگه دورشون کرده!

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۳ خرداد ۹۵

    و دکتر واتسون حتی...

    در وصف جذابیت شرلوک هلمز همین بس که وبلاگ نویس بود...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵

    بعد توقع دارد دختر رویاها هم بشود.

    آدم چقدر میتواند گند اخلاق و مزخرف و صد البته بد خوراک باشد
    که وقتی مادرش صدایش میکند "بیا میوه هاتو ببر بخور"
    یک جور خاصی خواهش توی صدایش باشد؟
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵

    به‌مناسبت ۲۸ ماه می، روز جهانی بهداشت قاعدگی

    [ این لینک ] رو بخونید

    [ این لینک ] رو ببنید

    [ این هم لینک ]کتاب معرفی شده در فیلم

    + خدا میدونه چقد دلم سوخت وقتی این کتاب رو دیدم
    اواخر اردیبهشت امسال
    یه کتابچه نهایتا 30 صفحه صورتی رنگ برای آشنایی بیشتر با پریود به گودزیلامون دادن
    تو 13 سالگی
    وقتی که از 13 نفر دختر کلاسشون کمتر از 4-5 نفر هنوز پریود نشده
    کتابچه پر بود از گل صورتی!!
    انیمیشن های تار دختری که شکمش رو گرفته بود
    چند تا میوه و سبزی!
    و یه رحم...
    و متنی که تلاش شده بود به سربسته ترین صورت آگاهی بده
    + پریود تابو نیست.
  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۱ خرداد ۹۵

    همچنان پستم نمیاد

    حس میکنم وبلاگم شده شبیه خونه یه مادربزرگ تنها بعد مرگش.

    تا اعلامیه نزنی سوم، هفتم، چهلم، سالگرد

    کسی جز بچه هات نمیاد به خونت سر بزنه

    برات فاتحه بفرسته

    به خودی خود چندان هم بد نیست

    مشکل از اونجایی شروع میشه

    که بعد از چند وقت نه اعلامیه ای زده میشه

    و نه حتی بچه هات به یادتن

    پست های اینجا هم انگار حکم اون اعلامیه رو دارن

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۹ خرداد ۹۵

    دخترا پشت کنکور نمونید که خانوم خونه دار میشید جا دکدور!

    ساعت ۱و ۴۵ دیقه نصفه شبه

    مردم یه چشم خوابیدن

    من هنو دارم تو آشپزخونه ظرف میشورم.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    زبان فارسی تا بوده خر بوده...


    + مایع حرف شویی | جلال رفیع

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۵

    حالا میخواد مالی باشه، جانی باشه، یا عاطفی...

    گاهی وقتا آدما زیاده خواه میشن

    عالم و آدمو کچل میکنن

    تا خواسته ی زیادی شون برآورده بشه

    و خب به خواسته اشون هم میرسن

    اما گاهی وقتا یه آدم های دیگه ای هم هستن

    حداقل های بدیهی بقیه آدما

    براشون رویاست

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    رحم اللهُ من یقرأ فاتحه مع الصلوات

    در اون زمان های قدیم

    ما یک آپشنی داشتیم

    به نام حس نوشتن

    ذارتی به ذورتی مطلب مینوشتیم

    در وبلاگ خویش پست مینمودیم

    منتها از اونجایی که 

    این فالوعرا چشمون زدن

    و چشتون دراد

    دیگر آپشنمان ما را بدرود گفته

    و ما ماندیم و جای خالی اش

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    سید بودن خوب بودی اسدیه...

    + نذری های این هفته من

    دستشون درد نکنه

    گل بی پولیه الان

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    دیش دیرین دیرین دیرین دین

    آخ که شهرزاد و فرهاد ازدواج کردن

    ما را شادی سر گرفت

    دیش دیرین دیرین دیرین دین

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۵

    همه برگشته اند جز حس نوشتنم

    وبلاگ نویس هایی که میخونمشون

    خواننده هایی که داشتم

    حس نوشتنم

    همه نیستند

  • ۸ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۷ ارديبهشت ۹۵

    همیشه اول فکر کنید بعد تایپ؛ حتی موقع چت با رفیق فاب

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵

    دتر کو ندارد نشان از وٍ مار/ تو بیگانه خوانش، مخوانش کیجا

    - نمیدونم این چن وقته چرا این همه وسیله میشکنه؟

    + میشکنه یا میشکونی؟

    اصن ۲۰ سال پیش که تازه عروس بودی،

    چیکار میکردی؟

    - اون موقع ها که اصن خیلی بد بود

    هی ظرف میشکستم

    مخصوصا وقتی مهمونی میرفتیم!

    + مامان من بهت افتخار میکنم

    که خراب کاری هاتو گردن میگیری


    # از شروع ۹۵ تا حالا ۱ لیوان و یه کاسه شکسته.

    برای پست های شما عنوان مینویسیم

    با قیمت مناسب

    بلاگی ها شامل 20% تخفیف میشوند

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۹۵

    این قسمت: جایزه بزرگ


    25متر آشپزخونه ی پر شیشه خرده رو جارو کردم

    ⤴ رو داده میگه اینم جایزه ات

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۹۵

    احمقانه نیست؟

    به شکم دراز کشیده ام

    یک بالش گذاشته ام زیر دستم

    اشعار سید علی صالحی را میخوانم

    به نبود معشوقه اش " ری را " که فکر میکنم

    اشک هایم خودشان می آیند

    لعنتی ها چه می فهمند 

    برنامه ام میگفت درس هفتم معارف دوم را

     باید دست کم ۴۰ دقیقه پیش تمام میکردی...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵

    پتانسیل تولید یک دریای خزر از آبغوره دارم الان

    وقتی مطالعه ام به مرز ۶ ساعتم نمیرسه
    وقتی کنکوریا تو وبشون میگن که ۱۲ ساعت در روز میخونن
    وقتی یه سال موندم و هیچی به هیچی
    وقتی دور تا دورم پر کتابهای نخوندس
    وقتی پایه ام ضعیفه
    وقتی همش از برنامه جا میمونم
    وقتی زارت و زورت مهمون داریم و مهمونی میریم
    وقتی پیش بینی رتبه ام براساس کنکور سال قبل تو سنجش از پارسالم بدتره
    وقتی پیشبینی رتبه کانون حالمو میگیره
    وقتی ...

    + کانون فرهنگی آموزش قلم چی، ازت بیزارم
    به اندازه تمام عمرم اعتماد به نفسمو ازم گرفتی
    تا عضوت بودم پشتیبانات
    حالام پیشبینی رتبه و رشته ودانشگات
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵

    همچنان به این عشق میمیرم که برم خر طراحا رو بگیرم!

    بی صاحاب بشه این کنکور

    هر وبی میری یه سرش وصله به این لعنتی

    عذاب وجدان نخوندنت میکشه تو رو...

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۵ ارديبهشت ۹۵

    یهو یادم افتاد

    چند ماه پیش وقتی اینستاگرامم رو غیر فعال کردم

    یهو در عرض ۲ ساعت ۵ تا از فالوئرهام کم شد

    اینستافالو رو که چک کردم

    دیدم دختر عمه ها و دختر داییم بودن!

    الان که نگاه کردم

    از همکلاسی ابتداییم گرفته

    تا هم مدرسه ای های پارسالم

    و آدم هایی که اصلا نمیشناسمشون

    کلن 43 نفر همچنا فالو دارن آیدیمو


    +یادم باشه یه چشم غره برم بهشون آخر هفته

    ++ عملیات با موفقیت انجام شد!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ ارديبهشت ۹۵

    دختری با گردن کج نوشت...

    معلم ها آدم های خوبی هستند 

    به ما سواد یاد می دهند

    از ما امتحان های سخت سخت میگیرند

    ما را از کلاس ها بیرون میکتند

    تک تک رفتارهایشان زیر ذره بین ماست

    ما گاهی به مشکلاتشان میخندیم

    اما تمام آه های معلم ها گلوی ما را میگیرد

    ما معلم ها را دوست داریم.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ ارديبهشت ۹۵

    گوشیا رو ندین دست ماماناتون!

    + موز دراومد

    - ؟

    + موز دراومد الان

    - چی؟

    + موز دراومد دیگه

    - o_O ینی چی؟

    + لول ۱۵۰ اومدم موز در اومد!

    - Fruite sugar splash و میگی؟ |:

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۳ ارديبهشت ۹۵

    بیان حامی زنان (:

    اینکه بیان در روز مرد به خانوم ها هم هدیه داد،
    منو یاد یه اتفاقی میندازه:
    من سیدم 
    آشناها بهم نذر میکنن
    فک کنم ۵ یا ۶ ساله بودم
    خونه پدر بزرگم رو ایوان،
    من و دختر داییم بازی میکردیم
    که عموی مامانم یه اسکناس به من داد گفت 
    این نذری سید کوثر
    دختر داییم گفت:
    من سید زهرام پس من چی؟
    یه دیقه بعد ما باز داشتیم بازی میکردیم
    درحالیکه یه اسکناس کپی اسکناس من تو دستای زهرا بود.
  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۹۵

    سه نسل به روایت تصویر

    ۱.شب تولد یک سالگی من

    ۲.روز پدر مبارک

    ۳.برای پدربزرگم یک فاتحه لطفا...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵

    همه مسئولیم

    من در برابر تمام رفقای مجازی ام مسئولم

    چه زن چه مرد

    و درد آور است وقتی 

    حتی یک راه حل ساده برای حل مشکل یکیشان

     به ذهنم نمیرسد


  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵

    فاجعه ی حافظوی

    در عمرم تمام برنج های آبکش شده ای که قرار بود

    تنها سرگاز بگذارم و چند دیقه بعد -هنوز دقیق نمیدانم- زیرش را خاموش کنم

    سوخته اند

    تمام تمامشان

    از این سوختن ها که ته دیگ فقط سیاه میشود نه ها

    از آن ها که تا روی برنج سیاه و زرد میشود

    و انگار باید پوست بکنی و داخلش را بخوری

    پر از بوی دود و طعم کربن!

    نصف بیشتر کتری های پر آبی که برای دم کردن چای گذاشته ام

    سر رفته 

    خانه به آتش سوزی یک جرقه فاصله داشت

    اگر مامان خانوم نبود

    و خدا را شکر که همیشه بود

    و کاش همیشه باشد

    نصف بیشتر تکالیفم در ۱۲ سال تحصیلم در مدرسه نوشته میشد

    یا کلا نوشته نمیشد و خوانده نمیشد و حالا ضعف پایه کمر شکن است

    چون اول تنبلی نوشتن در دفترچه بود

    و دوما فراموشی فراوان

    اما نوبر تمام این ها

    آهنگ تو از کجا پیدات شد از امیر عباس گلاب است

    ۸ روز دارمش

    یک بار گوش ندادم

    و این یعنی فاجعه حافظوی

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ فروردين ۹۵

    بیاید نرویم دوستان...

    کاش به جایی برسیم

    که کمتر شاهد رفتن رفیقای مجازیمون باشیم


    +امروز یه پست نوشتم

    از زبون کوثر ۱۹ ساله

    به کوثر ۲۴ ساله

    تاریخ انتشارش درست ۵ سال بعده

    حالا تا اون موقع زنده ام یا مرده

    با خداست.

    اصلا شاید دیگه اینجا ننویسم اون موقع

    میترسیدم

    نکنه ۵ ساله بعد باهاش گریه کنم

    دلم بشکنه

    از آدما فقط سراغ یکیو گرفتم

    تازه تاکیدم کردم بهش زنگ بزنم :)

    از خودم از آرزوهام پرسیدم

    نکنه شرمنده الانم شم

    موقع نوشتن همش میترسیدم شرمنده آینده ام باشم

    چه زندگی قاراشمیشی جدا

    فقط کاش از خودم یه ماشین داشته باشم

    بیزارم از تاکسی گرفتن

    اینکه مامان و بابا منو برسونن هم یه جاهایی واقعا معذب کنندس

    راننده شخصیم نیستن که 

    اما کمتر پیش میاد بگن نه 

    * این هم باید منگنه بشه به نامه ای به خود ۵ سال بعدم.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ فروردين ۹۵

    خروس ناتو خر است...

    [ نوک حنا و دوس پسرش ] که یادتونه

    گودزیلای خونه صاحابشونه

    هر روز بعد از ظهر ولشون میکنه تو باقالی های حیاط

    غروب به غروب هم با کمک مامان خانوم جمعشون میکنه

    از اون جایی که امروز هر دوتاشون خونه نبودن

    وظیفه خطیر جمع آوری این ۲ عزیز! به عهده آقای پدر و من افتاد

    جاتون خالی

    نبودید ببینید یه خروس ۷۸ کرومزومی زپرتی

    چجوری یه مرد ۵۰ ساله رو یه ربع دنبال خودشون دوئوند

    از دور حیاط گرفته تا روی دیوار!

    در نهایت آقای پدر بنده ی سیاه شده از خنده رو با ۲ چشم غره خفیف

    و جمله ی "این چه مسخره بازیه این دختره راه انداخته"

    به خانه همراهی کردن...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۳ فروردين ۹۵

    دری وری یک دختر رد داده پس از مشاهده تراز سنجشش

    نیمه گمشده اش کامل بود

    تا ابد ناقص ماند...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۱ فروردين ۹۵

    مث پسر شجاع و پدر پسر شجاع!


    نوک حنا و دوس پسر نوک حنا در حال دونه خوری...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۹ فروردين ۹۵

    به: ریاست سازمان سنجش آموزش کشور

    درسته که خدا به میلیارد ها میلیارد آدم

    چندین دهه اجازه زندگی داده

    و تو قیامت به کارنامه عملشون میرسه

    دقیق و عادلانه

    اما شما چرا فک میکنین

     خدا یه زیراکس از عدالتش گرفته 

    و صاف اجی مجی کرده تو کنکوری که از ما میگیرین؟

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۹ فروردين ۹۵

    اندر باب شتر بودن ...

    دقت کردین شتر چه حیوون خسته ایه؟

    دم هر خونه ای که بخواد بمونه

    نه قدم میزنه

    نه وایمیسه 

    نه میشینه 

    نه لم میده 

    و نه حتی چرت میزنه!

    یهو خودشو راحت میکنه و میخوابه...

    تازه غدا هم تو انبان مبارک ذخیرس

    غصه روزی هم نداره...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۹ فروردين ۹۵

    نهنگ عنبر

    ساخته رضا عطاران

    متفاوت با اون چیزی که از ساخته های این مرد در ذهن داشتم

    قصه مردی که 40 سال دیوانه وار عاشق زنی بود

    که اون زن هر بار چیز یا فرد دیگری رو ترجیح میداد

    انگار که تو ضمیر ناخودآگاه اون زن حک شده بود:

    این مرد تا ابد هست

    تا ابد منتظر من میمونه

    پس بذار چیز ها/ افراد دیگه رو تجربه کنم...

    زن ستیز نیستم اما

    به نظر من مرد قصه حق این زن نبود.

    اگه 40 سال آینده این زن تنها میموند، شاید لیاقت داشتن این مرد رو پیدا میکرد

    اون از جوونیش و زندگیش برای این زن مایه گذاشت

    و هر باری که اون زن شاد از ایران میرفت و تنهاش میذاشت فقط به رفتنش لبخند میزد...

    قصه باید اون جایی تموم میشد که زن،غمگین، از پنجره هواپیما به بیرون خیره میشه...

    و مرد پشت به دوربین داره سیگار میکشه و گریه میکنه

    درست 1 ثانیه قبل از به صدا در اومدن زنگ...

    این یعنی زندگی واقعی .

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۸ فروردين ۹۵

    خود منظمش آرزوست...

    پتوی گودزیلا افتاده وسط هال

    شلوارش وسط اتاق

    کتاب قصه هاش زیر تخت

    اونوقت مامان اومده لیوان آب منو از لب تاقچه برداشته

    میگه: چرا اینقد تو شلخته ای؟

    میگم: به من میگی شلخته،

    پس اون یکی چیه؟

    میگه: خواهر توئه دیگه!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ فروردين ۹۵

    مهرداد صدیقیان در "خورشید"

    پسره میدوئه تو پارکینگ و داد میزنه: خورشید...خورشید...

    میگم: زهرمار

    بابا میگه: این پِدَ سُّختِه شونه فاش ندن!

    ( یه این پدر سوخته ها فحش نده. )

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ فروردين ۹۵

    هیچوقت یک ایرانی رو تهدید نکنید!

    داره شیرینی خونگی درست میکنه

    میگم: مامان یدونه شیرینی هم به ما بده

    با اخم یه تیکه قالب نزده رو میذاره تو بشقابم

    میگم: شنبه که بشه 

    همه تون میرین مدرسه

    من میمونم و این خونه و تمام این شیرینی ها

    میگه: وقتی همه شونو تو اتاق گذاشتم 

    درشم قفل کردم

    کلید رو هم با خودم بردم

    حساب کار دستت میاد...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵

    عید خود را چگونه گذراندید 2

    یه دریاچه دوسداشتنی

    بعد از ظهر 2 روز پیش

    همراه با کل شی قدیر


    +[ اینجا ] وبلاگ آقای روانی است

    ایشون یک مسابقه راه انداخته

    ما را هم شرکت داده

    هر کسی دوسداشت

    زیر پستش از 0 تا 20 یه نمره به من بده.


    +تشکرات

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ فروردين ۹۵

    خودم جان...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۹ اسفند ۹۴

    از بلندترین ساکت شو دنیا هم کارآمد تر...

    استفاده از هندزفری بدون پخش موسیقی
    بهترین روش برای ساکت کردن یک گودزیلای دهه ۸۰ی است
    درست وقتی که میخوای چند صفحه کتاب قبل از خواب بخونی...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۳ اسفند ۹۴

    شاید حتی والیبالیست میشدم!

    این روز ها که دور و برمان آپارتمان و شهرک ساخته اند

    و از "تاک در سرایی" نجات پیدا کردیم

    عجیب میخواهم برگردم به ۱۰-۱۲ سال پیش

    آنوقت میروم توی زمین کشاورزی بغل خانه مان والیبال بازی میکنم

    اصلن میروم توی تیم پسر همسایه مان پاسور میشوم

    پسرک تپل آبی پوش دوست داشتنی

    تیم خوبی میشدیم حتما...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ اسفند ۹۴

    اندر مزایای کلش و سنجش میزان IQ

    ۵ دیقه یه نفس پشت تلفن 

    داره نحوه ی چت در کلش رو 

    واسه رفیقش توضیح میده

    اونوقت طرف هنو

     موفق به ارسال یک عدد نقطه نشده!

    بهش میگم:

    تو را یک عدد خنگ رفیق است.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ اسفند ۹۴

    اخبار کوتاه نیمروزی

    به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید:

    در مسابقات خر شناسی جهانی

    رشته دینامیک از خانواده فیزیک،

    توانست با قدرت هر چه تمام تر

    از پس تمامی حریفان خود بر بیاید

    و لقب خر ترین خر دنیا را کسب کند.

    ما این موفقیت بزرگ رو به خانواده فیزیک

    و خصوصا جناب نیوتون تبریک عرض میکنیم.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۰ اسفند ۹۴

    مرد، بودن یا نبودن، مسئله این است!

    +شنیدم سایز لباسات به مردونه رسید.
    درحالیکه دست به گونه ها و چونه اش میکشید گفت:
    -داریم درمیاریم.

    پسر هم پسرهای قدیم...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۵ اسفند ۹۴

    محض شکستن سکوت این چند روز.

    یه تصادفی شد یک ساعت و نیم پیش

    درست جلوی در خونمون

    جوری واسه تماشا 

    ماشین دو طرف خیابون پارک شد 

    که تو عزا و عروسی سابقه نداشته...


    + خواهری امروز کمربند قرمز گرفت.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۹ بهمن ۹۴

    از همین حرفا

    این آهنگ انگار شرح حال یه مرده

    که زخم دلتنگیش سر باز کرده

    اما نمیخواد خیلی هم دردشو بقیه ببینن

    یه مرد غمگین با غرور خاص خودش که میگه:

    هنوزم دوست دارم و از همین حرفا

    قربون صدقه نمیره

    عجیجم و عشقم و قربونت برم نمیبنده به ناف دختره

    حتی نمیخواد خیلی دوست داشتنش رو باز کنه

    میگه: با اینکه غمگینم هنوز سرپام

    دلتنگه، داغونه، حالش بده

    اما همچنان محکمه

    انگار از همون مرد هاست که از بچگی تو گوشش خوندن:

    مرد که گریه نمیکنه

    ...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ بهمن ۹۴

    چایی پزان

    + چقد چایی ریختی؟

    - چقد باید میریختم؟

    + خوب بگو چقد ریختی؟

    - تو اول بگو چقد باید میریختم؟

    + ۳ تا قاشق

    - من ۲ تا و نیم ریختم

    + چی؟ اون چایی خارجیه؛

    کمش کن. نصف قاشق بسه...


    # از من به شما نصیحت

    تلاش نکنید معلم جماعتو دور بزنید

    قطعاً سه پله از شما جلوترن!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ بهمن ۹۴

    کوکو سبزی نیز در زمره ی سبزی خورشت می باشد!

    - ناهار چی داریم؟

    + سبزی خورشت.

    - سبزی خورشت طیف قورمه سبزی تا ترش(🍀)واش رو شامل میشه

    کدومش دقیقا؟

    + واسه تو چه فرقی میکنه

    همیشه یه ایراد آماده برای گرفتن داری...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ بهمن ۹۴

    در حسرت اویی که هرگز نبود...

    دخترک امتحانش را خراب کرده بود،

    پسر برایش کیک خرید.


    دخترک لب برچید،

    پسر ناز کشید.


    دخترک فکری شد،

    پسر خنداندش.


    دخترک پدرش رفت،

    پسر آغوش شد.


    دخترک طرف تاریک شاهزاده سوار بر اسب سفیدش را دید،

    پسر حامی شد.


    دخترک برادر داشت...


    +نداشتن برادر بزرگتر همیشه از بزرگترین حسرت های زندگیم بوده...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۳ بهمن ۹۴

    دلاکی زینب خانوم با قیمت مناسب

    جوری منو سابید امشب،
    که در قرن ۲۱ سابقه نداشته.
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۳ بهمن ۹۴

    دخترک خیال پرداز!

    همش فک میکنم 

    اگه یه روزی دخدر دار بشم

    اینجا رو نشونش بدم

    چه حسی پیدا میکنه؟

    البته اگه بلاگ آلزایمر نگیره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۸ بهمن ۹۴

    دخترک ظاهر بین احمق...

    پیج اینستاشو دیده بودم

    خونه نگو کاخ

    استخر به چه بههههبههههی

    دور همی با رفقا

    گفته بودم:

    اینا هر چی بخوان دارن!

    امشب یه سر زدم به پست های قدیمی ترش

    یه عکس بود خیلی قدیمی

    2 تا بچه بالا سر یه مرد خوابیده

    یه مرد شهید

    بابا میخواست...


    + برای شهادی روح همه شهدا یه صلوات لطفاً

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۵ بهمن ۹۴

    گاهی یک واژه چه ها که با آدم نمیکند...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۴ بهمن ۹۴

    چیستان

    + اون چیه که تو صبح یدونس

    تو ظهر هم یدونس

    تو شب 4 تا؟

    - نقطه

    +تو از کجا میدونی؟

    - به قول بابا اون وقتا که تو 

    به سیب زمینی میگفتی دیب دمینی

    ما این سوالا رو از خودمون میساختیم!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ بهمن ۹۴

    این داستان: مدرسه آقای پدر قسمت 2

    نشسته بود تو دفتر

    یکی از شاگردا که شکمشو گرفته بود اومد تو

    پرسید چی شده؟

    پسر گفت: دلم از دیشب درد میکنه

    میخوام برم خونه

    +زنگ بزن خونه اتون یکی بیاد دنبالت

    پسر زنگ میزنه

    مرد گوشیو ازش میگیره:

    +سلام خانوم

    - سلام

    +من از دبیرستان فلان زنگ میزنم

    پسرتون انگار از دیشب دل درد داره

    میاید دنبالش؟

    -دل درد؟ دورو گُنِه(دروغ میگه)

    صُبِ سَر خو کَکِ موقُم پِرِمّیَه (سر صبح که مثل شپش میپرید)

    دورو گُنِه خونِه هم نِخِینِه کار نَکنه وَل وَلی را شُنِه ( دروغ میگه. خونه هم که میخواد کار نکنه کج کج راه میره)

    وِرِ نَرِسین بیا(نفرستیدش بیاد خونه)

    +پسر، ساعت بعد امتحان دارین؟

    #بله

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ بهمن ۹۴

    این داستان:مدرسه آقای پدر قسمت 1

    کله سحر قرار گذاشتن مدرسه رو کن فیکون کننن
    کل بچه ها رو تو کلاسها نگه داشتن
    از کلاه تا جورابشونو گشتن
    12تا گوشی 1 اسپری 1 بسته سیگار پیدا کردن
    شر ترین کلاس هنرستانشون،سوم نقشه اس
    بعد از تموم شدن این جریانا
    بابا رفت تو کلاسشونو پرسید:
    بچه بوده گوشی ای که ما نتونسته باشیم پیداش کنیم؟
    گفتن آره
    +چند تا؟
    -9 تا
    +من تو جریان گشتن دخالتی نکردم
    لوتونم نمیدم کجا قایم کردین؟
    -اول سال یه موزاییک رو برداشتیم 
    بتن زیرشو کندیم 
    توش گوشی میذاشتیم
    موزاییکم میذاشتیم روش!

    *چون مدرسه هنرستانه همه نوع وسیله توش هست
    از از اره مویی گرفته تا چکش
    جالب اینجاس که کل مدرسه دوربین مدار بسته داره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ بهمن ۹۴

    آزمون بر وزن ریدن!

    وقتی مامانت ازت میپرسه:

    هفته بعد آزمون داری؟

    لازم نیست جوابشو بدی

    خودش خوب میدونه برنامه چجوریاس

    شما فقط باس با انگشت سبابه و وسطی دست راست

    2 بار آروم بکوبی رو شقیقه ات 

    بعدش بگی فاتحه مع الصلوات.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    تو دبیرستان های کره هم دخترا راه میوفتن دنبال پسرا!*

    دقت کردین تو وبلاگ های آقایون فقط خانوما نظر میدن؟


    +در راه رضای خدا یکی RSS و نحوه استفاده ازشو بگه

    تا ما هم بدونیم داستان چیه؟


    * به جهنم که عنوان #زنان_علیه_زنان شده.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    همه ناراضی!

    شاهنور خیلی شکایت از شکستگی های لوله داشت.

    سبحان الله! این چه بدبختی است آب این محل را گرفته!

    آقای پدر هم ناراضی. من هم ناراضی. عمو غفار هم ناراضی.

    فلان فعله هم شاکی. خدا عاقبت امور را اصلاح کند.


    + روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه،با دخل و تصرف

    + آلما توکل فیلتر شد!!!

    ۹۸یا هم access denied میزنه!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۵ بهمن ۹۴

    گذشته، ماضی، past...

    هیچ آدمی بدی بیخودی بد نیست

    حتما یه گذشته تلخی براش وجود داشته...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۴ بهمن ۹۴

    اینجا ایران است...

    راجع به دانشگاه یزد چیزی شنیدین امسال؟

    [ اینجا ]بخونین.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲ بهمن ۹۴

    من هم 10 هزار منطقه 3 ...

    بعد از چند ماه بالاخره آمار قبولی رفقای راهنماییمو یافتم

    صفا پزشکی اراک

    فائزه دندون بابلسر

    سید زهرا مهندسی نفت

    راضیه عمران

    فائزه سادات هم یکی از رشته های خوب مهندسی

    تو منطقه 2 همشون!


    +جای غصه خوردن

    6 ماه مونده رو تلاش کن...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱ بهمن ۹۴

    نمیاد نمیاد؛ بیاد هم به کم قانع نیست...

    چقدر سخت میشود

    وقتی مجلس ۷ ات

    با ختم پسرت یکی شود.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۲ دی ۹۴

    هنر نزد ایرانیان است و بس...(2)

    "جیبوتی کجایی "را از [ اینجا ] دریافت کنید

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۹ دی ۹۴

    عربستان خر است 3

    حرف دل نصف بیشتر بچه مدرسه ای ها این روزها...
    [ اینجا]
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۵ دی ۹۴

    من فقط هیچی نیستم...

    به خودم قول داده بودم نرم سمت نوشته هاش...

    بعد از 2 هفته تقریبا رفتم اینستا

    نوشته بود:

    هر چیز که در جستنِ آنی،آنی...

    فکر کردم خب من کیم؟

    هدفم چیه؟

    خواننده باورت میشه؟

    یه ربع فکر کردم

    اونوقت گفتم:

    هیچی؛ هیچیِ هیچی

    راستشو بخواید 

    من یه دختر 18-19 ساله ام که فقط هیچی نیست...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ دی ۹۴

    گرسنگی بیشتر از اینکه مربوط به هیپوتالاموس باشه به نوع غذا مربوطه

    مامان خانوم صدامون کرده واسه شام

    مطهره میگه: من که پُرِپُرم؛ شام نمیخورم

    میگم: کباب داریما

    میگه: حالا چجوری کباب بخورم من؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳۰ آذر ۹۴

    برسد به دست آقای پدر

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    « و أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین» *

    اولین بار تو خندوانه باهاش آشنا شدم
    اینترنتی کارت گرفتم
    مامان و بابا وقتی فهمیدن تا ۲ ساعت باهام حرف نمیزدن
    اینجا ]راجع به حرکت جالب یک مرد برزیلی نوشته
    بخونیدش لطفاً

    * سوره بقره آیه 195
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    یالا ماچ یالا ماچ

    مردم یجوری میگن: من سالم درس میخونم

    انگار بقیه دوس دخدر/ دوس پسر (ها!) شونو

    مینشونن بغل دستشون

    یه پاراگراف میخونن

    یه ماچ تحویل میگیرن!

    والا...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ آذر ۹۴

    خواهر فهیم و شعورمندمان آرزوست!

    خالم زنگ زده میگه:

    کوثر وقت داری امروز ما بیایم 

    برای دوقلوها پاورپونت درست کنی؟

    + آره خاله شامم بمونین پیشمون

    - خیلی خب پس ما 1 و نیم اونجاییم

    # کجا دارن میان الان؟

    ما هنوز ناهار نخوردیم که!


    مدیونین فک کنین # ِمهمون نواز خواهر کوچیکم بود!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    کلپچ مجازی

    تو خونه نشستی 

    پشت یه دستگاه لعنتی

    بخاطر یه کنکور لعنتی تر

    اونوقت دیدن عکس های پیاده روی دونفره ی

     حاجی و جضرت عروس برای اربعین 

    حکم کلپچ کله سحر رو داره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    چنان خواهری دارم که خدا دلش سوخت به حال زن داداششو بهمون برادر نداد!

    -اینجا نشستی چیکار؟

    +برم پایین چیکار کنم؟ تبلتو مامان گرفته تا 4 شنبه هم نمیده...

    -باهات دعوا میکنم بری بیرون

    تو میگی تبلت ندارم 

    درسمم خوندم

    دیگه چیکار کنم

    منم میگم مامان بت تبلتتو بده

    +آآآآی نکن عوضی(با صدای بلند بخوانید)

    - چته؟

    +مثلا داریم دعوا میکنیم دیگه!

    -زهر مار گمشو بیرون دیگه(ایضا با فریاد)

    [5 دیقه بعد]

    + سلام بابا خوبی؟

    ...

    + درس ندارم مامان گفت اگه تو بذاری بهم تبلت میده!

    ...

    + دو زنگ آخر ورزش داشتیم معلم یادش رفت بگه. بگیرم؟

    ...

    +مرسی خداحافظ


    خلاصه این آبجی خانوم ما تبلتشو گرفت و بازی کرد
    منتها کل مکالمه با آقای پدر سوری بود و مامان خانوم رو عمیقا دور زد!
    پدر سوختگی رو باهاس از دهه 80یا آموخت!
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ آذر ۹۴

    خود واقعیم آرزوست

    من اگه حوصله سر بر ام

    اگه شفتم و مسخره

    اگه گاهی زیادی حرف میزنم

    اگه بی معرفتم

    و حتی اگه بد دهنم

    لطفا همینجوری تحملم کنید

    بیشتر از این نمیتونم خودمو سانسور کنم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ آذر ۹۴

    موبایل، تلفون الموبیل، CELL PHONE

    -بابات گوشیشو چند گرفت؟

    +نمیدونم من اصلاً نقشی تو خریدش نداشتم

    صبح رفت بیرون

    ظهر اومد گفت گوشی خریده

    #دقیقاً، بابای منم صبح رفت سرکار

    ظهر که اومد گفت:بچه ها بیاین با گوشی جدیدم آشنا شین...

    -آقای پدر هم مث باباهای شما صبح رفت

    بعد ظهر اومد دیدیم گوشی خریده پولشو داده

    تازه میگفت: حالا ببین خوب هست یا نه؟


    + ویندوز 10 مان را عاشُق گردیدیم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۴

    خرچنگ cancer سرطان

    تنها یه چیز از سرطان داشتن بدتره

    اینکه بچه ای داشته باشی که سرطان داشته باشه...



    The Fault in Our Stars 2014

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۰ آذر ۹۴

    گوز چیش به شقیقه

    با حال زار و نزار افتاده تو تخت

    میگه: تو بهم سرما دادی

    میگم: من که سالمم

    میگه: الان که نه؛ اول مهر

    میگم: اول مهر کجا، ۶ آذر کجا؟

    اصن گوز چیش به شقیقه؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۶ آذر ۹۴

    آدم صبوریم اما فقط تا وقتی کسی اعصابمو خط خطی نکنه...

    اینقد بدم میاد

    اینقد بدم میاد

    از کامنتایی که ته پستای 

    غم و اندوه و حزن و نفرین نالمون میاد

    که چی؟:

    لایک!


    +بانو آزمونشو ریده(💩)

    اعصاب نداره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳۰ آبان ۹۴

    باغ نارنجم آرزوست...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۵ آبان ۹۴

    دنیای آدم بزرگا رو دوس ندارم...

    خدا مبدونه چقد از اصطلاح:

    شما ها دیگه بزرگ شدین...

    بدم میاد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۶ آبان ۹۴

    و خداوند به آنچه نفس وسوسه میکند آگاه است

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳ آبان ۹۴

    زندگی بی خواهر کوچکتر خر است!

    وقتی میگه:

    [آجی نمیدونی ما تو مدرسه چیکار میکنم...]

    یعنی باید گوشتو واسه ۲ ساعت تمام 

    بهش قرض بدی

    تا از ازدواج داداش دوستش

    تا پیچوندن دبیر پارسالش 

    برات بگه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

    حسرت!

    میگفت مدرسه تموم شه حسرتشو میخوری

    میگفتم بذار تموم شه نمیخورم


    + هیچوقت آدم حرف گوش کنی نبودم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

    آرامش

    شاید اگه زبون نرم تری داشت

    میتونست زندگی بهتری داشته باشه

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۲ مهر ۹۴

    توقع زیادی خر است 2

    تجربه ثابت کرده
    هرکی متوقع تره
    کمتر به توقعات دیگران اهمیت میده!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    چش چش دو ابرو!

    تا حالا دیدین 

    یه سری چش و ابروا

    عجیب گیران؟

    و تو نگاه نمیکنیشون

    چون میترسی

    که نتونی دل بکنی

     از اون چشا!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    دشوری

    دیدید یه سریا هسدن

    خودشون میرن دسشویی

    اونوق بقیه باهاس سند بذارن

    بیارنشون بیرون؟!

    ما یدونه از اینا تو خونه داریم!


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    شما بگید اصن...

    ممکنه یه آدمی که اصلا منطقی نیست

    در عرض چند ماه به حد قابل تحمل بودن برسه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    یک عدد شکلات

    جا دارد به یکسری از دوستان بگوئیم

    یک عدد شکلات که این همه داد و قال و پدر پدر ندارد

    عزیزم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    دخدر دوسد خانوادگی درسد و حسابیم آرزوست!

    یه دوسد خانوادگی داریم

    دخدرش شبیه کیوی بود

    باباش لطف میکرد 

    بهش میگفت: گلابی بابا !

    چند وقت پیش 

    بعد ۱۰ سال دیدمش

    شده بود: کرم پودر بابا !

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    آقای صوتی خندوانه!

    عاقاااااا

    این پسره هس تو خندوانه

    که همش صداست

    تصویر نداریم ازش

    و میره بیرون استدیو مصاحبه میکنه

    دوس دارم قیافشو ببینم

    صداش خیلی باحاله!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ مهر ۹۴

    گوگولیای مامان

    یه دوستی 

    عکس نقاشیای سر جوونی باباشو

     گذاشته وبش

    چقدم که خوشگل بود

    یاد بابام افتادم

    و دفتر داستانش

    که با خط ریز و خوشگل

    تو یدونه از این دفتر قدیمیا 

    که روجلدش نوشته:

    تعلیم و تعلم عبادت است !

    داستاناشو نوشته بود!

    و من از خوندنشون حظ میکردم

    نسل بعد از ما قراره چیو ازمون ببینن و

    عشق کنن از اینکه پدر و مادرشون ماییم؟

    نوشته های وبیمون؟

    که یه روز ییهو پاک شه کلش؟

    یا اینستامون مثلا!

    آقا حواستون به نوشته هاتون باشه

    پس فردا شرمنده گوگولیاتون نشین!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۷ مهر ۹۴

    غذای بانو پز

    به قول مامان اگه یکی بخواد بیاد خونت

    باید از یه هفته قبل بگه

    روز اول برنج بپزی

    روز دوم خورشت

    روز سوم سالاد

    و قصه علی هذا

    بعد مهمون پشیمون میشه از اینکه اومده خونت

    چون غذا مونده ۱ هفته پیشو به خوردش دادی


    + یه سالاد شیرازی شامل
    ۳ عدد خیار بزرگ 
    و ۲ عدد پیاز کوچک رو
    ۱ ساعت و ربع طول کشید
    تا خرد کنم!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    بدون شرح

    Neyre & Neyme & Teybe

    همون

    Nayyereh o naieemeh o Tayyebeh

    است!


    + اسم ۳ تا از دختر داییای مامانه!
    + محبت کردن هیچوقت آدمو کوچیک نمیکنه!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    نسیم شمال می فرماید:

    آنچه که شیران را کند روبه مزاج

    احتیاج است احتیاج است احتیاج


    + آقای پدر اینو وقتی خوند که
    خواهر محترمه دست در گردن ما بود
    من باب خر نمودنمان!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    مکه، حاج خانوم، مرگ!

    یه خانومی رفت مکه امسال

    فرداش شوورش رفت ورزش کرد؛ مرد!

    زنه خبر نداره هنو!


    +امشبم عروسی داریم!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    دپلقیسیدگی

    شاید حق با بابا باشه

    نباید قضاوت کرد

    حتی وقتی دوس داری دلیل پیدا کنی

    برای هر اتفاقی که میوفته

    مث تصادف امشب

    اینکه چرا اون پرشیا و پراید  دپلقیس شدند

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    دوستان با ادب... از کتاب فیل ها پرواز میکنند!

    میگم زشت نباشه یه وقت

    یه سری از دوستان میان

    کامنت خصوصی میذارن

    ما نمیتونیم فحش کششون کنیم....

    اصن یه وضی....

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    صبر، صبور، صبورانه، صبور بانو!

    یه بار شنیدم مامان میگفت:

    کنکور که داد صبرش بیشتر شد

    اما خودم فکر میکنم

    امثال مرد قد بلند و پانتی بنتی و دست هایم حافظه دارند

    منو محکم کردن

    یه جوری که دوباره خوندنشون

    فکرمو داغون نمیکنه

    اعصابمو بهم نمیریزه

    فقط بهم یاد میده

    جامعه چقد کثیفه...


    + همیشه خدا 
    از دل برود همان که از دیده برفت 
    بوده؛
    چه مجازی، چه واقعی
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳۰ شهریور ۹۴

    بودن یا نبودن مسئله این است!

    عاقا یه حاجآقایی بود 

    هم تو بلاگ هم اینستا

    که یه مدته سر و سوش نیست

    میگم نکنه ابن حاجاقا 

    همون حاجاقای پا شکسته ای باشه

    که دیشب مامان اینا رفتن بش سر بزنن؟!


  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۹ شهریور ۹۴

    شب نشینی

    +بچه ها آماده شید بریم خونه ننه
    -بابا ما بزرگ شدیم
    من ۱۸ سالمه!
    +میدونم باشه پاشید حاضرشید
    -بابا!
    +شبه خطرناکه پاشید گفتم
    -هرچی میگم بازم حرف خودشو میزنه
    با غرغر لباس پوشیدیم
    سر راه اینو! دیدیم
    دوستیدیمش!

    +صدای آن پسرک دهه ۷۰ی تو شب کوک را دوست داشتیم. 
    +بعضی ها عجیب آئوزینوفیل خونشون بالاست...
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    سلفی، خودعکس و کلا عکس!

    نمایشگاه دفاع مقدس ۱ هفته در ساله

    اونوقت طرف تا سال بعد همین موقع 

    که دوباره این نمایشگاه راه بیوفته

    عکس واسه تو اینستا گذاشتن داره!

    جلل الخالق!!


    وستان عزیز بیاید تلاش کنیم

    هر قضیه ای که پیش میاد 

    بوقش رو در نیاریم....

    +این ناشناس بودنم 

    زیر دندونم بد مزه کرده!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    #چی_بخونم؟

    ۱۰ دیقه نشستم 

    و براش آخرین پست کنار کبود کدر رو خوندم

    میگه: همین یه ذره؟ کم بود که!

    میگم: من بیل میزنم تِعیبَ نَرمَه(teieeba narma)


    + رهایش*|کنار کبود کدر
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    کلاس، فرهنگ، امیررضا

    +اینم مادر بزرگم؛ ننه!


    از سری افاضلت امیررضا!

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    علم بهتر است یا ثروت؟

    یک، دو، سه، هفتاد و هفت، هفتاد و هشت......


    +علم پیشرفت کرده ما خبر نداریم

    یا سوادا ته تابستون نم کشیدن!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۰ شهریور ۹۴

    بوی عیدی؛ بوی پول!!

    یه پسر بچه 
    تو عید
    رفت خونه مادر زنداییش
    یه روز کامل اونجا بود
    عیدی جمع کرد
    وقتی برگشت خونه
    به مادرش گفت:
    از عیدی هام
    به کوثر عیدی دادم.
    + این داستانو نیم ساعت پیش
     بعد ۱۳-۱۴ سال شنیدم!
    + با خنده نوشت!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۶ شهریور ۹۴

    صرفاً جهت اطلاع!

    صب داشتم با خاله حرف میزدم؛

    می گفت: یه همکارم

    یه بخش از نوشته هاتو خونده

    میگه این دختره چقد باهوشه

    نمیتونه نوشته هاشو تو روزنامه چاپ کنه؟!!


    +مردم ما یا از ادبیات به دورن

    یا زیادی ادبیاتین!!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴

    من باب پسر بودن

    درست وقتی که با دست پر

    تو چهارشنبه بازار 
    تو یه قدمی ماشین بودیم
    از مامان پرسیدم: 
    الان اگه جای من
     یه نره خر داشتین
     میومد اینجوری بار کشی کنه براتون
    گفت:نه
    گفتم: معلومه که نه
    نره خرتون الان داش با دوست دخترش
    کل خیابونای شهر و میگشت
    دنبال اوجولات و پاستیل
    ای خاک تو سرش
    همون بهتر که نیست
    والا
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴

    نذر

    عاقا رفدیم خونه بابزرگ 

    دیدم خونش شبیه شب عید شده

    موش افتاده

    خالم میگه: نذر کردم موش پیداشه

    ۵۰۰ تومن بدم مسجد!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۳۰ مرداد ۹۴

    متن تبریک هم گریه دار میشود عایا؟

    یه متنی خوندم الان

    ۴ باره اشکم اومد امروز

    کنترل  هاتونو دوستان

    +تولد آبجی خانوم امام رضامون مبارک

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    شوهر صلواتی

    - اسم شوهرتون چیه؟

    -اللهم صل علی محمد و آل محمد


     

    + چه استعداد هایی که کشف نشد

    + داستان دبیریه که همش میگف 

    فیزیک سخته

    + و گویا از قدیم

    روی دست چپش

    اسم آقا شون باتیغحک بوده

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    خانوادس ما داریم؟

    بابام و خواهرم دارن یه قل دوقل بازی میکنن

    بعد به من میگن:
    دوتا مهندسکه دارن با هم
    رو یه پروژه مهم کار میکنن
    یهکارگرنمیاد بگه بیل من کو.
    برو درستو بخون!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۱ مرداد ۹۴

    معضل بی نتی

    نمیدونم چه مرضیه من دارم

    نت نباشه حس میکنم کلی کار نتی دارم

    وقتی هست باخیال راحتوسایل الکترونیکی و میذارم کنار

    به زندگیم میرسم


    +به یه سری ها هم باس گف آی فش حقدس حقدس حقدس

    +دیوانگی هم عالمی داره ها

    +بعضی از حرف ها رو باس با طلا نوشت

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۰ مرداد ۹۴

    خصوصیات یک گروه از آدم ها

    یه اصطلاح هس به اسم کاسه لِسی

    که واسه بعضیا عجیب صدق میکنه


    + عقده ای ها به بهشت نمیروند

    (شعار هفته وب)

    + والا

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴

    الاریک سالتزمن

    دوستان کسی شماره نویسنده سریال ومپایر دیریز و نداره؟

    یه صحبت کوتاه داشتم با نویسنده
    راجع به خصومت شخصیش باالاریک.
    تو هر فصلی که این عاشق شد
    نویسنده دختره رو کشت؛
    از زن خون آشامش گرفته
    تاخاله الینا و
    دکتر فل و
    جو بیچاره.
    ینی به دو قلو هاشم رحم نکرد.
    چه وضعشه.
    والا به قرعان!

    +هر چند که دکتر فل شوهر کرد و نمرد!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۱ تیر ۹۴