دخترک امتحانش را خراب کرده بود،

پسر برایش کیک خرید.


دخترک لب برچید،

پسر ناز کشید.


دخترک فکری شد،

پسر خنداندش.


دخترک پدرش رفت،

پسر آغوش شد.


دخترک طرف تاریک شاهزاده سوار بر اسب سفیدش را دید،

پسر حامی شد.


دخترک برادر داشت...


+نداشتن برادر بزرگتر همیشه از بزرگترین حسرت های زندگیم بوده...