عاشق اینم که یک روز
۲-۳ ساله که شدی
دستت را بگیرم ببرمت بازار
برایت پیراهن گلدار بخرم
بعد که آمدیم خانه
تو پیراهنت بپوشی
من موهایت را ببافم
وقت خواب برایت " قصه های من و بابام " را بخوانم
تو بخندی و من عشق کنم از خنده هایت
شیطنتت گل کند و نخوابی
بابایت بغلت کند
و همزمان که کل خانه را متر میکند
برایت لالایی بخواند
لالایی های خنده دار مثل بابای خودم...