پسره میدوئه تو پارکینگ و داد میزنه: خورشید...خورشید...
میگم: زهرمار
بابا میگه: این پِدَ سُّختِه شونه فاش ندن!
( یه این پدر سوخته ها فحش نده. )
پسره میدوئه تو پارکینگ و داد میزنه: خورشید...خورشید...
میگم: زهرمار
بابا میگه: این پِدَ سُّختِه شونه فاش ندن!
( یه این پدر سوخته ها فحش نده. )