اینکه بیان در روز مرد به خانوم ها هم هدیه داد،
منو یاد یه اتفاقی میندازه:
من سیدم 
آشناها بهم نذر میکنن
فک کنم ۵ یا ۶ ساله بودم
خونه پدر بزرگم رو ایوان،
من و دختر داییم بازی میکردیم
که عموی مامانم یه اسکناس به من داد گفت 
این نذری سید کوثر
دختر داییم گفت:
من سید زهرام پس من چی؟
یه دیقه بعد ما باز داشتیم بازی میکردیم
درحالیکه یه اسکناس کپی اسکناس من تو دستای زهرا بود.