من فقط هیچی نیستم...

به خودم قول داده بودم نرم سمت نوشته هاش...

بعد از 2 هفته تقریبا رفتم اینستا

نوشته بود:

هر چیز که در جستنِ آنی،آنی...

فکر کردم خب من کیم؟

هدفم چیه؟

خواننده باورت میشه؟

یه ربع فکر کردم

اونوقت گفتم:

هیچی؛ هیچیِ هیچی

راستشو بخواید 

من یه دختر 18-19 ساله ام که فقط هیچی نیست...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ دی ۹۴

    خدا سر شاهده؛ تاریخ چیز مهمیه...

    تا حالا پیش اومده تاریخو گم کنی؟

    بعد بری سراغ سالنامه ها و تقویم هات

    تلاش هم بکنی که یکمی از حافظت مایه بذاری؟

    اونوقت بفهمی که: هی وای من

    هر جوریم که تا فلان تاریخ جون بکنم 

    برنامم جفت و جور نمیشه!

    یه چند روز که گذشت تازه بفهمی

    یک هفته از دنیا جلو افتادی

    و هم اینکه هیچوقت نباید به حافظه ات اطمینان کنی...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۲ دی ۹۴

    بانوی نسبتاً آشپز

    امروز موقع سرخ کردن کتلت

    حال مادری رو داشتم

    که ۴-۵ تا از  دختراش دم بختن

    اما واسه هیچکدومشون 

    جهیزیه درسد و حسابی آماده نکرده

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۵ دی ۹۴

    وای وای وای فرهاد من...

    میگن اسم آدما یه جورایی رو سرنوشتشون تاثیر میذاره

    چرا باید اسم پسر هاشم فرهاد میشد؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۴ دی ۹۴

    یلدا نامزد دریافت سیمرغ منفی ترین نقش سال است اینجا....

    کسی چه میداند؟
    شاید یلدا هووی جوان ننه سرما باشد
    که ننه سرما پس از مرگ شوهر، او را به زندان انداخته است
    و یلدا این دختر خیره سر سالی یک شب از انفرادی اش فرار میکند
    و ننه سرما، ننه سرمای پیر تمام  این طولانی ترین شب را تا سحر به دنبالش میگردد
    شاید شب یلدا همان شبی باشد که انفرادی یلدا تا سپیده صبح خالی است.
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱ دی ۹۴

    گرسنگی بیشتر از اینکه مربوط به هیپوتالاموس باشه به نوع غذا مربوطه

    مامان خانوم صدامون کرده واسه شام

    مطهره میگه: من که پُرِپُرم؛ شام نمیخورم

    میگم: کباب داریما

    میگه: حالا چجوری کباب بخورم من؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳۰ آذر ۹۴

    برسد به دست آقای پدر

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    « و أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین» *

    اولین بار تو خندوانه باهاش آشنا شدم
    اینترنتی کارت گرفتم
    مامان و بابا وقتی فهمیدن تا ۲ ساعت باهام حرف نمیزدن
    اینجا ]راجع به حرکت جالب یک مرد برزیلی نوشته
    بخونیدش لطفاً

    * سوره بقره آیه 195
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    یالا ماچ یالا ماچ

    مردم یجوری میگن: من سالم درس میخونم

    انگار بقیه دوس دخدر/ دوس پسر (ها!) شونو

    مینشونن بغل دستشون

    یه پاراگراف میخونن

    یه ماچ تحویل میگیرن!

    والا...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ آذر ۹۴

    کوثر هستم یک معتاد...

    من مینویسم بازم منتها نظرات بستس!

    لطفا به بزرگی- و یا حتی کوچیکی- خودتون ببخشید!

    مچکریم

    + :)

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۶ آذر ۹۴

    یک عدد قضاوت بیجا...

    * حذف شد *
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۶ آذر ۹۴

    خواهر فهیم و شعورمندمان آرزوست!

    خالم زنگ زده میگه:

    کوثر وقت داری امروز ما بیایم 

    برای دوقلوها پاورپونت درست کنی؟

    + آره خاله شامم بمونین پیشمون

    - خیلی خب پس ما 1 و نیم اونجاییم

    # کجا دارن میان الان؟

    ما هنوز ناهار نخوردیم که!


    مدیونین فک کنین # ِمهمون نواز خواهر کوچیکم بود!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    کلپچ مجازی

    تو خونه نشستی 

    پشت یه دستگاه لعنتی

    بخاطر یه کنکور لعنتی تر

    اونوقت دیدن عکس های پیاده روی دونفره ی

     حاجی و جضرت عروس برای اربعین 

    حکم کلپچ کله سحر رو داره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    MANIC MAN لوگو میسازد...

    خیلیامون وبلاگ هایی داریم که لوگو ندارن

    اغلبمون لوگو داشتن رو دوست داریم

    این جناب آقا برامون میسازه

    بخونیدش

    :)

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ آذر ۹۴

    چنان خواهری دارم که خدا دلش سوخت به حال زن داداششو بهمون برادر نداد!

    -اینجا نشستی چیکار؟

    +برم پایین چیکار کنم؟ تبلتو مامان گرفته تا 4 شنبه هم نمیده...

    -باهات دعوا میکنم بری بیرون

    تو میگی تبلت ندارم 

    درسمم خوندم

    دیگه چیکار کنم

    منم میگم مامان بت تبلتتو بده

    +آآآآی نکن عوضی(با صدای بلند بخوانید)

    - چته؟

    +مثلا داریم دعوا میکنیم دیگه!

    -زهر مار گمشو بیرون دیگه(ایضا با فریاد)

    [5 دیقه بعد]

    + سلام بابا خوبی؟

    ...

    + درس ندارم مامان گفت اگه تو بذاری بهم تبلت میده!

    ...

    + دو زنگ آخر ورزش داشتیم معلم یادش رفت بگه. بگیرم؟

    ...

    +مرسی خداحافظ


    خلاصه این آبجی خانوم ما تبلتشو گرفت و بازی کرد
    منتها کل مکالمه با آقای پدر سوری بود و مامان خانوم رو عمیقا دور زد!
    پدر سوختگی رو باهاس از دهه 80یا آموخت!
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ آذر ۹۴

    خود واقعیم آرزوست

    من اگه حوصله سر بر ام

    اگه شفتم و مسخره

    اگه گاهی زیادی حرف میزنم

    اگه بی معرفتم

    و حتی اگه بد دهنم

    لطفا همینجوری تحملم کنید

    بیشتر از این نمیتونم خودمو سانسور کنم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ آذر ۹۴

    موبایل، تلفون الموبیل، CELL PHONE

    -بابات گوشیشو چند گرفت؟

    +نمیدونم من اصلاً نقشی تو خریدش نداشتم

    صبح رفت بیرون

    ظهر اومد گفت گوشی خریده

    #دقیقاً، بابای منم صبح رفت سرکار

    ظهر که اومد گفت:بچه ها بیاین با گوشی جدیدم آشنا شین...

    -آقای پدر هم مث باباهای شما صبح رفت

    بعد ظهر اومد دیدیم گوشی خریده پولشو داده

    تازه میگفت: حالا ببین خوب هست یا نه؟


    + ویندوز 10 مان را عاشُق گردیدیم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۴

    ویندوز 7 اسبقمان آرزوست...

    ریدم به ویندوزم!

    خدا لعنت کنه اونیو که

     ایده آپدیت ویندوزو تو سر من انداخت...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۴

    خرچنگ cancer سرطان

    تنها یه چیز از سرطان داشتن بدتره

    اینکه بچه ای داشته باشی که سرطان داشته باشه...



    The Fault in Our Stars 2014

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۰ آذر ۹۴

    گوز چیش به شقیقه

    با حال زار و نزار افتاده تو تخت

    میگه: تو بهم سرما دادی

    میگم: من که سالمم

    میگه: الان که نه؛ اول مهر

    میگم: اول مهر کجا، ۶ آذر کجا؟

    اصن گوز چیش به شقیقه؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۶ آذر ۹۴

    آذری عزیز میدانی...

    آذری عزیز میدانی


    پایتخت ساختند

    من شمالی را مسخره کردند

    چند قسمت بود؟

    به گمانم 4 تا 

    میگویند عید 95، 5 اش هم می آید


    در حاشیه ساختند

    دوستان قمیمان را مسخره کردند

    سری دو دارد انگار 


    شما که بهتر میدانید

    از قدیم الایام رسم بوده

    تهرانی جماعت در هر فیلم

    دزد و قاتل و قاچاقچی باشد


    آذری عزیز

    مردانی که سالهاست دل کودکان ایرانی را شاد میکنند

    به کودکان سرطانی کمک میکنند

    به کودکان بی سرپرست محبت میکنند

    حواستان هست،

    تار تار موهای تیره شان دارد روشن میشود؟

    دلشان میشکند؟


    میدانی آذری عزیز

    میگویند ( موی اندر شیر خالص زود پیدا میشود)

    اما

    این تظاهرات

    این شعر های سراپا توهین

    این معلق شدن از کار...

    این مرد ها خانواده دارند ها

    زن و فرزند...


    آذری ها را باغیرتشان میشناسند

    غیرتتان برمیدارد مردی سر افکنده زن و فرزندش شود؟

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳ آذر ۹۴

    آدم صبوریم اما فقط تا وقتی کسی اعصابمو خط خطی نکنه...

    اینقد بدم میاد

    اینقد بدم میاد

    از کامنتایی که ته پستای 

    غم و اندوه و حزن و نفرین نالمون میاد

    که چی؟:

    لایک!


    +بانو آزمونشو ریده(💩)

    اعصاب نداره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳۰ آبان ۹۴

    باغ نارنجم آرزوست...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۵ آبان ۹۴

    فهم و شعورم آرزوست!

    چقدر ماشین شخصی نعمت بزرگیه

    اونوقت دختر های دیگه 

    از نشستن تو تاکسی ها 

    هزار بار تن و بدنشون میلرزه

    که نکنه نرِ نامردی کنارشون بشینه

    و من باز قدر نمیدونم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۱ آبان ۹۴

    دوسدارم آرزوست...

    گفتم: میخوای بری؟

    سر تکون داد که: آره

    گفتم: من اذیتت میکنم؟

    بازم سرتکون داد

    اینبار گفتم: دوسم داری؟

    محکم تر از همیشه سر تکون داد که: نه


    +اونوقت تا ۱:۳۰ شب داشدیم فیلم میدیدیم...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴

    بانوی عاشق پیشه

    دو تا داستان خوندم امشب

    راجع به دو تا دختر... 

    من هم تصمیم گرفتم

    اگه روزی عاشق شدم

    موهامو ببافم بدم بش

    چه بخوادم چه نه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۲ آبان ۹۴

    دنیای آدم بزرگا رو دوس ندارم...

    خدا مبدونه چقد از اصطلاح:

    شما ها دیگه بزرگ شدین...

    بدم میاد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۶ آبان ۹۴

    و خداوند به آنچه نفس وسوسه میکند آگاه است

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳ آبان ۹۴

    آرزو ها سختند...

    هیچوقت آدم خوش قولی نبودم


    + برای معصوم بانو

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴

    زندگی بی خواهر کوچکتر خر است!

    وقتی میگه:

    [آجی نمیدونی ما تو مدرسه چیکار میکنم...]

    یعنی باید گوشتو واسه ۲ ساعت تمام 

    بهش قرض بدی

    تا از ازدواج داداش دوستش

    تا پیچوندن دبیر پارسالش 

    برات بگه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

    حسرت!

    میگفت مدرسه تموم شه حسرتشو میخوری

    میگفتم بذار تموم شه نمیخورم


    + هیچوقت آدم حرف گوش کنی نبودم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

    آرامش

    شاید اگه زبون نرم تری داشت

    میتونست زندگی بهتری داشته باشه

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۲ مهر ۹۴

    وقتی که غم داره دلت، میمونه باهات دختر

    اگه دخدر دار شدم

    کاری میکنم که زبونش

    ۷ متر سر بقیه دراز باشه

    اینو به خودم قول میدم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۲ مهر ۹۴

    توقع زیادی خر است 2

    تجربه ثابت کرده
    هرکی متوقع تره
    کمتر به توقعات دیگران اهمیت میده!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    سری 3وم خندوانه مان آرزوست!

    بهترین چیز واسه خندیدن 
    دیدن خندوانه اس
    خندوانه واسه دوری از غصه
    بهترین بهانه اس!

    +امشب تموم میشه
    و حیفه...

    +مرسی رامبد جوان
    خیلی شادمون کردی امسال
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    هنر نزد ایرانیان است و بس!

    از سری کارهای آبجی خانوم و دوستان!

    اینجا ]

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    سلامتیم آرزوست!

    کاری که چایی دارچینی پلاس نبات ( ☕ )

    با گلو درد میکنه

    آب با آتیش نمیکنه!

    به همین ۱ نظر جدید قسم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    بیاین به تفاوت های هم احترام بذاریم!

    گاهی میگم:

    کاش فلانی هم مثل فلانکی

    فلان رفتار رو میکرد.

    حالا دارم فکر میکنم

    اگه قرار بود همه مثل هم رفتار کنن

    دیگه هیچ کس با دیگری فرق نداشت

    اونوقت دیگه آدم عاشق نمیشد

    اونوقت زندگی چقد بیخود بود!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    دخدری با صدای خروسی نوشت:

    سرما خر است.

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۱ مهر ۹۴

    چش چش دو ابرو!

    تا حالا دیدین 

    یه سری چش و ابروا

    عجیب گیران؟

    و تو نگاه نمیکنیشون

    چون میترسی

    که نتونی دل بکنی

     از اون چشا!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    دنیا قد یه بند انگشته!

    خداااااااااا

    چرااااااااااا؟

    نه واقعا چرا؟

    [ اینجا ] را دو مرتبه بخوانید!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    دشوری

    دیدید یه سریا هسدن

    خودشون میرن دسشویی

    اونوق بقیه باهاس سند بذارن

    بیارنشون بیرون؟!

    ما یدونه از اینا تو خونه داریم!


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    سرماخوردگی خر است

    شمام شب تا صب 

    تو دهن یه سرما خورده بخوابی

    نتیجش همین میشه دیگه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    عاقبت سیندرلاییمان آرزوست!

    یه پشه هسد 

    بالا میرم باهام میاد

    پایین میرم همراهمه

    مخصوصا وقتی تنهام!

    خونمو نمیخوره

    منم نمیکشمش


    +سیندرلا هم

     بایه مشت موش دوست بود!

    کسی بهش گفت دیوانه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    خاطرات گذشته منو میکشه آسون...

    دلم تنگ مدرسه نیست اما

    زنگ نماز میخواد

    از اون زنگ تفریح های 35 دیقه ای

    که پت و مت وار جیم بزنیم پشت مدرسه

    من زار بزنم اون دلداری بده

    بعد اون زار بزنه و من دلداری!


    + عجیب دلم گرفته بیخودی

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۹ مهر ۹۴

    سجل 2

    +اون موقع ها شناسنامه پسرا رو

    کوچیکتر میگرفتن.

    داداش من شناسنامه اش

    2 سال از خودش کوچیکتره

    - چرا؟؟!

    + سربازی؛ دیرتر برن!

    - با این حساب شما 5 سالگی رفتی مدرسه

    داداشتون 9 سالگی؟!

    # مث الان که خیلی از فوتبالیستا

    سنشونو کم میکنن 

    که بیشتر بازی کنن!!


    + و من اینبار فکر کردم
    افکار عوض شده
    رفتار همونه!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۹ مهر ۹۴

    سجل 1

    + کوثر جان اون موقع ها مث الان نبود که

    شناسنامه من 2 سال بزرگتر از خودمه

    - چرا؟

    + شاه یه قانون گذاشته بود

    دخترای زیر 18 سال نتونن عقد کنن

    # اون موقع که کسی به سجل اهمیت نمیداد!

    - خب چند سالگی ازدواج کردین؟

    + 22 شناسنامه ای

    20 واقعی...


    + و من فکر کردم 
    تو کمی بیشتر از نیم قرن
    چرا افکار ایرانی ها
     اینقدر متفاوت شده؟
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۹ مهر ۹۴

    صله رحم

    میگفت خونشون قشنگه

    حیاط خلوت داره

    با یه درخت انار

    پرسیدم: آخرین بار کی رفتی اونجا؟

    گفت: 10 سال پیش!

    و من فکر کردم ممکنه

    10 سال آینده 

    این اتفاق واسه منم بیوفته؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    شما بگید اصن...

    ممکنه یه آدمی که اصلا منطقی نیست

    در عرض چند ماه به حد قابل تحمل بودن برسه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    توقع زیادی خر است!

    همینه دیگه بانو

    اصلاً همینه که هسد

    قرار نیست که همه آدما همیشه موقعیت شناس باشن

    شما توقعتو کم کن دخدرم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    اندر احوالات دورو بریایمان!

    نمیدونم چرا گاهی

    حال و احوال یه سری از آدما

    شبیه آب و هوای مناطق قطبی میشه...

    سرد و خشک

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    و خداوند سکوت را آفرید

    ممکنه آدمی از ترس ساکت شه

    چشاشو ببنده

    جا اینکه جیغ بکشه؟

    و از همه مهمتر اینکه دخدرم باشه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    هر که سهم ته دیگ مرا بخورد خر است...والا تعارف نداریم که!

    دیشب خواب دیدم

    نشستیم سر سفره

    داریم ناهر میخوریم

    با کل شی قدیر

    من یه بشقاب ته دیگ داشدم

    که چاهار پنجمشو بقیه از تو بشقابم خوردن!


    +خواب عذابی که میگن اینه ها....

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۶ مهر ۹۴

    دانش آموز نفهم خر است!

    درسده معلمی شغل انبیاست
    اما دهن رو ۴ بانده آسفالت میکنه
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۶ مهر ۹۴

    ۵ بلیت برای ۱ فیلم آن هم مفت و مجانی!

    خدای نوکرتم

    درسته لطف و رحمتت زیاده

    سرعت فرستادن رحمتت هم بالاس

    لطفا هوای این فرشته هاتو داشته باش

    این لطف و رحمتو به صاحابش برسونن 

    نه یکی دیگه....

    + مچکریم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۶ مهر ۹۴

    عینهو اون دخدره که میگف میخوام باهاش ازدباج بکنم...

    آقا من فیلم محمد رسول الله و میخوام

    دوسش دارم

    میخوامش!!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    مردم فیلم خاکبرسری میبینن مام مثلا فیلم میبینیم...

    عاقا یه فیلمی دیدیم امشب

    آقاهه تو یه نصفه لیوان آب

    نمک میریخت 

    بعد نی رو آتیش میزد 

    تهشو نگه میداشت

    ۵ ثانیه میذاش تو آب نمک

    نی رو که خارج میکرد

    آب شروع میکرد به یخ بستن

    مام این کارو کردیم

    منتها فقط آب خنک شد!

    یخ نبسد

    + هم اکنون اعصاب نداشته

    و آماده پاچه گیری میباشیم

    لغات خود را کنترل فرمایید

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    عجیباً غریبا!

    فردا روز

    این موقع

    ومپایر دیریز را

    می توان دانلود نمود

    ما را دل در دل نمیباشد 

    عجیب!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    یه دونه از اون لبخند بیخودای باغم

    امروز انقد اوضاع و احوال قاراشمیش بود

    که به آهنگای خاک خورده گوشیم سرزدم

    خیال تو و اسطوره گوش دادم به یاد قدیم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    من و این همه خوشبختی محاله

    أ خواب پاشدم
    دیدم ۶:۳۰
    چشامو بستم
    تا ۷:۳۰ خوابیدم
    + مگه خوشبختی به چی میگن؟
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    به یک عدد کتاب خوان شدیداً نیازمندیم

    کاش یکی پیدا شه

    برام توضیح بده

    حکایت عشقی بی شین بی قاف بی نقطه

    که اسم یه کتابه

    ینی چی!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    یک عدد شکلات

    جا دارد به یکسری از دوستان بگوئیم

    یک عدد شکلات که این همه داد و قال و پدر پدر ندارد

    عزیزم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    دخدر دوسد خانوادگی درسد و حسابیم آرزوست!

    یه دوسد خانوادگی داریم

    دخدرش شبیه کیوی بود

    باباش لطف میکرد 

    بهش میگفت: گلابی بابا !

    چند وقت پیش 

    بعد ۱۰ سال دیدمش

    شده بود: کرم پودر بابا !

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    الکی مثلا منم از این ادیب دانشمندام

    یه کتابی هسد

    یه نام روزنامه خاطرات ( ... السلطنه )

    به کوشش فرخ سرآمد

    نوشته های روزانه یکی از درباری های ناصرالدین شاه

    خدا نصیب نکنه یه همچین کتابایی

    ۲ ساعت تمام مضطراح لازم بودم

    اما از فرط جذاب بودن قصه نمیرفتم!

    کلیه لازم نشم خیلیه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۳ مهر ۹۴

    سیر تکامل واژگانی

    واژه حاج آقا

    ۲ سال پیش تنگ اسم هر کی می نشست

    مایه احترامش بود

    پارسال شد فحش

    امسال، نفرین!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۳ مهر ۹۴

    پست فلسفی

    صدا، قط است در اینترنت

    نه صداقت!


    من از اول باید فیلسوف میشدم

    اما امکانات نبود!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۲ مهر ۹۴

    تجربه ثابت کرده:

    آدمی که با سردرد بخوابه

    با کابوس هم بیدار میشه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۲ مهر ۹۴

    رژیم تنی چند؟

    کیا اعتقاد دارن

    بخورد و بمرد

    بهتراز

    نخورد و بمرده؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۲ مهر ۹۴

    دنیا کوچیکه که میگن راسده ها

    چرا همه به هم ربط دارن؟

    یه وب میری

    یا یه پیج اینستا

    ۱۰ نفری که از ۱۰ جای مختلف باهاشون آشنا شدی

    همه با هم رفیقن

    توام فقط اینجوری میشی:

    o_O

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۲ مهر ۹۴

    نه واقعا چرا؟

    میخواستم بهش بگم:

    آقای نسبتا محترم 

    به جون و مال خودت رحم نمیکنی

    به جون و مال مردم رحم کن

    فکر کردم و دیدم

    آدمی که به خودش رحم نمیکنه

    چرا باید به دیگران رحم کنه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۱ مهر ۹۴

    آدمای بیتربیتین اینا!

    انقد بدم میاد از یه سری از آدما

    که همه جا وب دارن

    بلاگ و بلاگفا و پرشین بلاگ و بلاگ اسکای 

    و هزار کوفت و زهرمار دیگه

    اینا عاطفه و احساس ندارن ینی؟

    چقد راحت وباشونو فراموش میکننن

    انگار که از اول اومده بودن

     که بهترینشونو انتخاب کنن

    قبول نمیکنن پای سختیش بمونن

    این آدما تو دنیای واقعی 

    به ***در رو ها معروفن!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۱ مهر ۹۴

    جمع کن حواستو بانو

    کوثر خانوم

    همه چی زندگی

    برنج نیست 

    که با بی حواسیت فقط بسوزه

    گاهی این بیحواسی 

    دل میشکنه ( 💔 ) حتی

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۱ مهر ۹۴

    عربستان خر است ۲

    اگه دنبال محکوم کردن این عربستان بی تربیتین

    پاشین برین [ اینجا ]

    یه اسم و ایمیل وارد کنین 

    یه چارتا کلمه اینگیلیسی

    ترجیحا فش نباشه

    بعدم برید تو ایمیلتون 

    تایید کنید آدرس ایمیلتونو

    زت زیاد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    ۱ دی است انگار!

    چه شب بیخودیه امشب

    چقدر طولانیه

    چرا نمیگذره

    شب کنکورمم انقد طولانی نبود

    شاید چون برق نداشتیم

    هه مهمونی هم بودیم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    نگران توام که نگیره دلت!

    خدا به یک سری ها عقل بده

    به ما هم دل خوش!

    میاد نصفه نصفه حرف میزنه 

    نگرانت مبکنه

    بعد گم و گور میشه!


    + مصی هسدی؟
     برو اون وبتو چک کن و جواب بده
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    کتآب یعنی زندگی...

    امام صادق خوب میدونسده

    روزی در گوشه ای از یکی از ممالک اسلامی

    کوثر نامی خواهد بود؛ پشت کنکوری!

    [ این طوری ]

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    کیلیلیلیلیلی

    عاقا دیدم این حاجی نیسدا

    نگو زن گرفته

    مبارکه ایشالا...

    ایشالا به حق همین شب عزیز 

    خوشبخت شن

    امشب عید سیداس

    منم که سید

    دعامم که گیرا

    خلاصه گفدم که بدونین!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    ۱۳ سال بخوانی و ۴ ساعته بسنجندت!

    حالم بهم میخوره 

    از کنکور

    و از این پشتکاری که ندارم!


    + یک بانو اینجاست
    که عجیباً نگران
    آینده شغلی و تحصیلی اش است!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    آخه عاشقی جاده یکطرفه اس!

    همه چی دو طرفه اش خوبه

    از جاده گرفته تا احترام!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    خواب های بد بد بسیار خر است.

    خداجون 

    باز دوباره قراره چی بشه؟

    چرا یسره پشت هم خواب هایی میبینیم

    که میگه غم و اندوه میبینین

    تولد بچه ناقصو دیگه کجای دلم بذارم؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۰ مهر ۹۴

    گربنبند

    گردنبندی که بالای ۶ ساله

    حتی ۱ روز کاملم از گردنم جدا نبوده

    پاره شده امشب...

    :(

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ مهر ۹۴

    چرت و پرت!

    این همه حرف میزنیم هیشکی نمیشنوه

    کافیه فقط حرف از چیزایی بزنیم 

    که نباید کسی بدونه

    اونوقت کل ایران همزمان میریزن تو اتاقت!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ مهر ۹۴

    آقای صوتی خندوانه!

    عاقاااااا

    این پسره هس تو خندوانه

    که همش صداست

    تصویر نداریم ازش

    و میره بیرون استدیو مصاحبه میکنه

    دوس دارم قیافشو ببینم

    صداش خیلی باحاله!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ مهر ۹۴

    عاقا من حسود نیسدم

    کاش بفهمن 

    این چیزایی که میگم

    این چیزایی که میشنون

    از حسادت نیست

    کاش ...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ مهر ۹۴

    گوگولیای مامان

    یه دوستی 

    عکس نقاشیای سر جوونی باباشو

     گذاشته وبش

    چقدم که خوشگل بود

    یاد بابام افتادم

    و دفتر داستانش

    که با خط ریز و خوشگل

    تو یدونه از این دفتر قدیمیا 

    که روجلدش نوشته:

    تعلیم و تعلم عبادت است !

    داستاناشو نوشته بود!

    و من از خوندنشون حظ میکردم

    نسل بعد از ما قراره چیو ازمون ببینن و

    عشق کنن از اینکه پدر و مادرشون ماییم؟

    نوشته های وبیمون؟

    که یه روز ییهو پاک شه کلش؟

    یا اینستامون مثلا!

    آقا حواستون به نوشته هاتون باشه

    پس فردا شرمنده گوگولیاتون نشین!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۷ مهر ۹۴

    مال یتیم خوریم انگار!

    بعضی ها هم عجیباً ارث پدریشونو از ما طلب دارن

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۷ مهر ۹۴

    وانه اته دو لول بیرم بشوم اوشونه سروقت

    به اون کسی که اولین بار 

    شکلات نعنایی با قیافه کاکائو 

    رو تولید کرد؛ باس بگم:

    ریدم (💩) تو اون ابتکارت!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    غذای بانو پز

    به قول مامان اگه یکی بخواد بیاد خونت

    باید از یه هفته قبل بگه

    روز اول برنج بپزی

    روز دوم خورشت

    روز سوم سالاد

    و قصه علی هذا

    بعد مهمون پشیمون میشه از اینکه اومده خونت

    چون غذا مونده ۱ هفته پیشو به خوردش دادی


    + یه سالاد شیرازی شامل
    ۳ عدد خیار بزرگ 
    و ۲ عدد پیاز کوچک رو
    ۱ ساعت و ربع طول کشید
    تا خرد کنم!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    دل واشدگی دور همی

    دوشب پشت هم خوابشو دیدم

    ازش گله میکردم و

    وقتی میخواس جوابمو بده 

    از خواب میپریدم

    دلم عجیب تنگش بود

    امروز که به خط جدیدش اس زدم

    و حرف که زدیم

    دلم واشد


    + خواب هام دارن یکی یکی تعبیر میشن
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    بدون شرح

    Neyre & Neyme & Teybe

    همون

    Nayyereh o naieemeh o Tayyebeh

    است!


    + اسم ۳ تا از دختر داییای مامانه!
    + محبت کردن هیچوقت آدمو کوچیک نمیکنه!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    حال خوشمان آرزوست

    چه شرایط بدیه

    وقتی نمیدونی

    گشنته

    یا شیکمت درد میکنه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۵ مهر ۹۴

    از این هدیه هایم آرزوست...

    عاشق [ اینجور ] هدیه هام ینی!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۵ مهر ۹۴

    چه دنیای مجازی بیخودی دارم

    گوشیو که میگیرم دستم

    اول بلاگ رو چک میکنم 

    بعد بلاگفا

    بعد ۲ تا پیج از اینستا دوستان

    بعد ۳ تا رمان در حال تایپ ۹۸یا

    اونوقت نتو قطع میکنم و 

    گوشیو قفل!


    + شکر خدا گوشی ها بازی دارن
    حوصلمون ازش سر نمیره لااقل
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۵ مهر ۹۴

    من باب خواهر داشتن!

    به پهلوم دست میزنه و میگه:

    اینجات استخوونه؟

    میگم : آره

    جواب میده: إ آره!

    به پهلوش اشاره میکنه و میگه:

    منم اینجام استخوون داره!

    خواهریما مثلا!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    نسیم شمال می فرماید:

    آنچه که شیران را کند روبه مزاج

    احتیاج است احتیاج است احتیاج


    + آقای پدر اینو وقتی خوند که
    خواهر محترمه دست در گردن ما بود
    من باب خر نمودنمان!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    من چه گناهی کردم خواهر تو شدم؟

    وقتی همون روز اولی

    ۱۰۰ تا سوال ریاضیو میگه 

    هم طرح کنن هم حل

    ینی عروسی داریم امسال!

    به قول[ حاجی ]:

    اینا از سختیای زندگیه


    + معلم هم زن باشه
    هم عقده ای همین میشه دیگه
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    عربستان خر است الان

    همه اینایی که مردن و مجروح شدن تو مکه به کنار

    اون 300 و خرده ای که گمن

    کجان؟

    چن تاشونو دزدیدن؟

    3 روز عزای عمومی

    واسه مردم، جوون و پدر و مادر میشه؟

    جناب ولیعهد وزیر

    سالم موندن که بقیه بمیرن؟

    باز پاشید برید خرید کنین 

    پول بریزین تو حلقومشون....

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    براعت ویا شاید برائت جستن

    از خواب هام بیزارم

    وقتی خبر از داغون شدن من میدن


    + از شیر سرد و دلدرد بعد از خوردنش هم
    بیزارم !
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    یک مطلب کاملا دزدی و زیبا

    [ جنس دزدیده شده ]
    [ صاحاب اصلیش! ]
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    ارشد، شوور، نون تو روغن!

    + وای خدا ینی میشه من برم دانشگاه
    یه دوس پسر خوب پیدا کنم 
    بعد باهاش ازدواج کنم؟
    - کارشناسی که به درد نمیخوره
    نون ارشدا تو روغنه
    # منم که ارشد....
    کوثر کم کم موهاتو کوتاه کن
    - حالا الان که زوده
    شاخاش از هفته دوم میان!

    +من اپسیلونی از موهام کوتاه کنم
    دور و بریامون عروسی میگیرن!
    + عشق شوور ها بشتابید
    سفارش میپذیریم!
    با قیمتی نازل!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ مهر ۹۴

    رمز مث مسواک یه چیز کاملا شخصیه

    + آجی کوثر ما واسه کامپیوترمون رمز گذاشتیم:۱۳۸۲
    - إإإ چرا گفتی؟
    + عوضش میکنم میذارم ۱۳۹۴
    - بلدی؟
    + میرم یاد میگیرم....

    + از سری بحث های ۲قلوها
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    دل بن جیگر هاپو

    +اینا رو نگاه کن

    چرا موهاشون شبیه روده سگه؟

    -روده سگ چیه؟

    شینیونه

    هر کدوم حداقل ۵۰ تومن پاشون آب خورده

    +اسمش شینیونه؟

    خدایی شبیه روده سگ نیست؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    آویزه ی گوشت کن بانو

    خیلی زشته آدم حسادت کنه
    مخصوصا به کسی که
    نصف بیشتر عمر و باهاش بزرگ شده.
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    مکه، حاج خانوم، مرگ!

    یه خانومی رفت مکه امسال

    فرداش شوورش رفت ورزش کرد؛ مرد!

    زنه خبر نداره هنو!


    +امشبم عروسی داریم!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    تصمیم کوثر بانو

    یه روزی به[ آرش خان ]گفتم:

    سلام
    برام عجیبه بعضی آدما چقد بد جبهه میگیرن
    نسبت به حرفی که هیچ ارتباطی بهشون نداره و
    اطلاعی ازش ندارن
    مث خیلیا که واسه شما کامنت میذارن
    چرا انقد دشمن دارید؟

    گفت:

    مهم نیست. 
    دشمن کدومه بابا. من کسی رو نمی بینم. اینجا شاید از جمله جاهایی است که ملت می تونن حرفشونو به حاکم ستمگرش که من باشم، مستقیم بزنند و گرررررررررررررررردنشون نواخته نشه.


    +دارم سعی میکنم همین قدر با آرامش رفتار کنم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    رمان های پاک شده ام آرزوست

    [ این ]و ببینین

    بعد حالا هی ایمان نیارین 

    به خوبی من

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    تفکر فانتزی

    گاهی آدم لازم داره 

    از یکی بشنوه

    باز تو رمان خوندی 

    خل شدی؟

    دنیا خیلی جدی تر از اون تصورات توئه...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    اون دله که باید خوش باشه

    تالار بزرگی نبود

    ۴-۵ خدمه بیشتر نداشت

    و حتی آن موسیقی که پخش میشد

    متنوع نبود

    میوه ها و شیرینی که پخش شد

    گوشه ی سالن 

    دور از پیست

    میتوانستی همان چند خدمه ی سورمه ای پوشی راببینی

    که درست جلوی در آشپزخانه

    بیخیال تمام مشکلات و آدم ها

    برای خودشان قر میدادند و شاد بودند...


    +دیشب تو اون عروسی مجلل ییهو یاد این داستان افتادم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    جهانی شدیم رفت

    [ این ]ی که من میبینم

    و گذاشتم شماببینین راسته؟

    یا کار فیل شکنه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    حکومت میکنن این مردا...

    همین که هر مردی فارغ از کوتاه یا بلندی قدش

    یه کفش نهایتا با ۳ سانت پاشنه میپوشه

    ینی« قدرت دست شماس »

    نه مث ما که باید 

    واسه۳ وعده عروسی پشت هم

    هم غصه داشته باشیم

    که چه بلایی سر پاهامون میاد!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    غذای خوشمزه عروسی!

    حتی اگه غذا خوشمزه باشه

    دلیل نمیشه بیش از حد بخوری

    ۱۰۰۰ بار تا حالا به خودم گفتما

    کو گوش شنوا...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ مهر ۹۴

    انفتار!

    انقده بدم میاد از وبای بیصاحاب

    از اینا که صاحابشون امروز پست میذاره

    ماه بعد کامنتا رو تایید میکنه

    این وبا گاهی نفرت انگیز میشن حتی

    مث رمانی که نویسنده اش سالی یه پست میذاره

    تنفر منو برنینگیزونید لطفا


    + امشب میریم عروسی
    + :)
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ مهر ۹۴

    دکتر بانوی مردود

    یک سال تموم بهم میگفت خانوم دکتر

    چند وقت پیش که رفتیم خونه باباش

    گفت: چیکار کردی کنکورو؟

    گفتم: ایشالا سال بعد

    کفت: مهم نیست چی قبول بشی

    واسه ما همیشه خانوم دکتری


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ مهر ۹۴

    دپلقیسیدگی

    شاید حق با بابا باشه

    نباید قضاوت کرد

    حتی وقتی دوس داری دلیل پیدا کنی

    برای هر اتفاقی که میوفته

    مث تصادف امشب

    اینکه چرا اون پرشیا و پراید  دپلقیس شدند

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    واسه این چیزاس که به رفیقام نمیگم خواهری...

    امروز 31 شهریوره
    روزی که کلاس اولی ها میرن مدرسه
    12 سال پیش من هم یه همچین روزی رفتم....
    فاب ترین رفیق ابتداییم
    امسال بهم گفت شما؟
    فاب ترین رفیق راهنماییم
    از ترس جاسوس بودنم
    که هیچوقت نبودم
    از رازهاش برام نگفت
    و بعد ها اقرار کرد...
    و فاب ترین رفیق دبیرستان
    هنوز هیچی
    اما داستان ریسمون سیاه و سفیده
    گاهی میخوام ازش فرار کنم
    که تو ذهنم نشکنه
    که کاری نکنه که ببرم این رشته رو
    کاری که با اون دوتای قبلی کردم

    + مصی گند نزن به همه چی لطفا
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    از سری خاطرات بانو

    الستونم گوزوله
    بلستونم گوزوله

    سخنان پر مغز جنابمان در 3 سالگی
    در ارتباط با آن شعر معروف که میگفت:
    الستونم گول میزنم
    بلستونم گول میزنم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    دوستان با ادب... از کتاب فیل ها پرواز میکنند!

    میگم زشت نباشه یه وقت

    یه سری از دوستان میان

    کامنت خصوصی میذارن

    ما نمیتونیم فحش کششون کنیم....

    اصن یه وضی....

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    خدای خوبی ها از اینستا هم میتونه هواتو داشته باشه

    گاهی چه عجیب و غریب هواتو داره این خدای خوبی ها

    این نوشته رو اینستا به عنوان کپشن یکی از عکساش برام فرستاده:

    تو ادامه اس بخونینش!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    سواد نم نکشیده ته تابستانم آرزوست!

    میخواستم بنویسم برش داشتن خوبه؛ بریدن نه...

    بعد با خودم فکر کردم برش داشتن ینی چی؟

    بر خلاف انتظارم که میگفت یعنی استحکام داشتن در عین انعطاف 

    میشد کنایه از زرنگی و توانایی زیاد در انجام کار

    باز خوبه معنی جمله ام بهم نریخت!!!

    فرهنگ معین جان مچکریم....

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    پت و مت

    روزی روزگاری در شمال ایران زمین
    دخترکانی بودندی
    ملقب به پت و مت؛
    در راهروی همان عمارت خراب شده 
    پت و مت و رفقا قدم میزندی
    ناگاه به راست پیچیدندی
    و پت، برحسب اتفاق 
    جناب کربن و برو بکسشان را دیدن کردندی
    دست و پا گم کرده و هول
    برای بار nام 
    سلامی خدمتشان عرض نمودندی 
    و به تنهایی پیچیدندی
    و در بین مت و الباقی بکس نیز پیش از پیچ
    بسیار خنده شدندی...

    + یه تجربی پشت کنکوریم
    از زبان و دستور هم سر در نمیارم
    + :)

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    یه آهنگی هسد که میگه:

    دوس دارم عاشق شم یکی بی قرارم باشه

    به این امید بیدار شم شاید امروز بیدار شه

    (⊙_⊙)

    دخدره تو کماست؟

    خواب اصحاب کهفه؟

    یارو شیرازیه؟

    داستان چیه؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    صبر، صبور، صبورانه، صبور بانو!

    یه بار شنیدم مامان میگفت:

    کنکور که داد صبرش بیشتر شد

    اما خودم فکر میکنم

    امثال مرد قد بلند و پانتی بنتی و دست هایم حافظه دارند

    منو محکم کردن

    یه جوری که دوباره خوندنشون

    فکرمو داغون نمیکنه

    اعصابمو بهم نمیریزه

    فقط بهم یاد میده

    جامعه چقد کثیفه...


    + همیشه خدا 
    از دل برود همان که از دیده برفت 
    بوده؛
    چه مجازی، چه واقعی
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳۰ شهریور ۹۴

    ما خیلی باحالیم....خیییلییی

    ما آدمای خیلی باحالی هسدیم
    خودمونو ناهار دعوت میکنیم
    مردمو از کار میندازیم
    باغشونو غارت میکنیم! [اینجوری]
    تازه مهمون هم دعوت میکنیم!
    + :)
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۹ شهریور ۹۴

    بودن یا نبودن مسئله این است!

    عاقا یه حاجآقایی بود 

    هم تو بلاگ هم اینستا

    که یه مدته سر و سوش نیست

    میگم نکنه ابن حاجاقا 

    همون حاجاقای پا شکسته ای باشه

    که دیشب مامان اینا رفتن بش سر بزنن؟!


  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۹ شهریور ۹۴

    خوشبختی یعنی...

    اول اینو ببینین بعد بخونین پستو!

    خوشبختی یعنی

    یکی هست که کله سحر بیدارت کنه
     به زور شیر و شکلات صبحانه به خوردت بده
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۹ شهریور ۹۴

    پناهنده بانو!

    بالاخره مهاجرت کردم!

    هرچند که نظرات و پیوند ها نیومد!

    از ترس پاک کردن وبم تو بلاگفا!

    اصن یه وضی!!!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    شب نشینی

    +بچه ها آماده شید بریم خونه ننه
    -بابا ما بزرگ شدیم
    من ۱۸ سالمه!
    +میدونم باشه پاشید حاضرشید
    -بابا!
    +شبه خطرناکه پاشید گفتم
    -هرچی میگم بازم حرف خودشو میزنه
    با غرغر لباس پوشیدیم
    سر راه اینو! دیدیم
    دوستیدیمش!

    +صدای آن پسرک دهه ۷۰ی تو شب کوک را دوست داشتیم. 
    +بعضی ها عجیب آئوزینوفیل خونشون بالاست...
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    بینش، دیدن، ببین، بین!

    من از سری آدم های واقع بینم

    و البته کمی متمایل به خوشبینی

    اما اگه دنیا پر از امثال من بشه

    فاجعه بزرگی رخ میده

    از ساخته نشدن چتر نجات گرفته

    تا خیلی چیزهای دیگه


    +همیشه خدا گفته ام
    داشتن بچه هایی شبیه به خودم
    کابوسمه!!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    سلفی، خودعکس و کلا عکس!

    نمایشگاه دفاع مقدس ۱ هفته در ساله

    اونوقت طرف تا سال بعد همین موقع 

    که دوباره این نمایشگاه راه بیوفته

    عکس واسه تو اینستا گذاشتن داره!

    جلل الخالق!!


    وستان عزیز بیاید تلاش کنیم

    هر قضیه ای که پیش میاد 

    بوقش رو در نیاریم....

    +این ناشناس بودنم 

    زیر دندونم بد مزه کرده!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    ۱۸ سالگی

    می گفت: کنکور داری؛ درست

    اما ۱۸ سالگیت دیگه تکرار نمیشه

    قدر ۱۸ سالگیتونو بدونین

    ۱۸ سالگی خیلی سن مهمیه.

    و از ۹ اسفند تا به امروز

    بیش از ۶ ماه گذشته؛

    و من گاهی گم میکنم خودم را

    بین سن  ۱۸ و ۱۹ !

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    #چی_بخونم؟

    ۱۰ دیقه نشستم 

    و براش آخرین پست کنار کبود کدر رو خوندم

    میگه: همین یه ذره؟ کم بود که!

    میگم: من بیل میزنم تِعیبَ نَرمَه(teieeba narma)


    + رهایش*|کنار کبود کدر
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    خود نوستراداموس پنداری

    18 سالمه

    جز دندونای کج و معوجم که نیاز به ارتودنسی دارن

    و چشم چپم که 25% آستیگماته

    و کم خونی خفیفی که دارم

    تا جایی که میدونم سالمم

    اما خوب میدونم اگه از سرطان نمیرم

    قطعا سکته باعث مرگ منه

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    امیدواری...

    گفته ها و شنیده ها
    افکارمو بهم میریزن 
    اعصابمو خرد می کنن
    حالمو بد می کنن
    و این معده لامصب اسید ترشح میکنه
    و من باز محکم فقط گوش میدم
    و سکوت میکنم
    و به آینده ای که معلوم نیست
    امیدوار میمونم

    + این که آمارها رو میبینم 

    و نمیدونم کیه که داره نوشته هامو میخونه
    منو میترسونه
    مخصوصا منی که برای ناشناس بودن
     بلاگ رو انتخاب کردم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    فک و فامیل شوور

    - من که الان اینجام

    اومدم خونه فامیل شوور

    +خونه مادر بزرگتم که نیست اینجا؟

    -نه کی گفته؟

    اینجا خونه عمه شوورمه

    شمام که زنداییم نیستی

    عروس عمه شوورمی

    +آدم انقد فامیل شوور دوست؟

    وقت کردی خونه فک و فامیل خودتم برو


    + از سری افاضات یهویی آمَنِه

    + مصی ویندوز 8 داری؟
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است.

    من پالتو پوش
    پتو پیچ
    با موهای ولو
    پشت به پنجره نشسته ام
    ساعت 7:52
    متون منو از شمال قطبی دریافت می کنید
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    حراج!

    دیروز دم غروبی با کل شئ قدیر

    رفتیم بازار

    یه کفش دیدم

    ۱۵۰ تومن

    از این تابستونیا

    فقطم یه بند داشت

    ۳ سانت جلو

    با یه کفی!


    +لطافت حراج زده

    مانتو ۱۸۰ تومنی رو

    میده ۴۰-۵۰ تومن

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    کلاس، فرهنگ، امیررضا

    +اینم مادر بزرگم؛ ننه!


    از سری افاضلت امیررضا!

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    بلاگفا و بلاگ!

    ۴ سال کاربر بلاگفا بودم
    بلاگفا واسه من یعنی لباس تو خونه؛ راحت، آزاد، بی دغدغه
    بلاگ اما برام شبیه لباس شبه؛ دوست داشتنی، زیبا، کمی معذب کننده

    +بلاگفا سراسر خاطرس؛
    [لیدی، تو جوبیا، گریه، بغض، خنده.]
    +بلاگ یه فصل تازه تو نوشتن منه؛
    [پر آپشن، با کلاس، اما ناشناس.]
    + 5 تا حاضر در سایت؟!!!
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۵ شهریور ۹۴

    دیروز آب نداشتیم بریم مضطراح!

    دیروز آب نداشتیم بریم مضطراح!
    لوله آب رو به روی خونمون

    سالی به ۱۲ ماه شکسته

    هر روز هم دارن

    شکسته بندمیارن

    برا لوله...امروز از این

    تراکتور چنگک دارا

    آوردن زمینو بکنه

    لوله رو عوض کنن

    چرخ نو تراکتوره پنچرشد

    اومدن پنچری بگیرن

    سوزنش رو خراب کردن

    دادن ماشینو درست کنن

    بعد لوله عوضشه...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۱ شهریور ۹۴

    بازم دلم گرفته

    دلم برای بچگی هام تنگ شده

    وقت هایی که به در و دیوار میچسبیدم

    که مامان نیاردم خونه از خونه پدربزرگم

    و مادر بزرگم وساطت منو میکرد که بمونم

    الان وقت نمیکنم هفته ای ۱ روز هم تا اونجا برم

    دلم هوای مادر بزرگ خدا بیامرزمو کرده

    خیلی مهربون بود

    و پدر بزرگم که خدا اونو هم بیامرزه

    مقتدر بود و کشاورزو بی سواد

    اما تا دلت بخواد

    شعر های سعدی و حافظ و فردوسی  رو حفظ بود

    منو بین ۱۳ تا نوش جور دیگه دوس داشت

    دلم براشون تنگ شده


    +با گریه نوشت
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۱ شهریور ۹۴

    علم بهتر است یا ثروت؟

    یک، دو، سه، هفتاد و هفت، هفتاد و هشت......


    +علم پیشرفت کرده ما خبر نداریم

    یا سوادا ته تابستون نم کشیدن!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۰ شهریور ۹۴

    بوی عیدی؛ بوی پول!!

    یه پسر بچه 
    تو عید
    رفت خونه مادر زنداییش
    یه روز کامل اونجا بود
    عیدی جمع کرد
    وقتی برگشت خونه
    به مادرش گفت:
    از عیدی هام
    به کوثر عیدی دادم.
    + این داستانو نیم ساعت پیش
     بعد ۱۳-۱۴ سال شنیدم!
    + با خنده نوشت!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۶ شهریور ۹۴

    پستی دیگر من باب کنکور

    دانش آموز جماعت

    بایستی پوستی کلفت داشته باشد

    در گرما که مینشیند به خرخوانی 

    قطراتی چند از آب بدنش تبخیر نشود

    که اگر شود، وا ویلاست

  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ شهریور ۹۴

    نوستالژیه سنجاقک های امروزی!

    زیست میگه:

    یه زمانی طول بال سنجاقک ها
    بیشتر از ۱ متر بود
    حالا شما تصور کن 
    یه سنجاقک به قاعده ی غول بیابونی
    پشت سرت درآد.
    الفاتحه مع الصلوات!
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴

    کرم بی حال زرد

    از ناهار پریروز

    تا الان که صبحونس

    یعنی۴۸ ساعته تموم

    دارم ماکارونی میخورم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴

    حاملگی!

    یه دوستی 

    یه پستی گذاشت

    یاد پست یه دوست دیگه افتادم:

    الان چه مدرسه سمپاد باشه

    چه شاهد

    با چند تا حامله هم کلاسیم!

    خدا رو شکر امسال هم تموم شد

    و ما حامله نشدیم!


    + جا داره بگم 

    خدا رو شکر ۱۲ سال تحصیلمون گذشت

    و ما حامله نشدیم.

    + اصن یه وضی.

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۸ شهریور ۹۴

    صرفاً جهت اطلاع!

    صب داشتم با خاله حرف میزدم؛

    می گفت: یه همکارم

    یه بخش از نوشته هاتو خونده

    میگه این دختره چقد باهوشه

    نمیتونه نوشته هاشو تو روزنامه چاپ کنه؟!!


    +مردم ما یا از ادبیات به دورن

    یا زیادی ادبیاتین!!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴

    یه چند وقت ثابت بوده این پست که عرو عور یه سریا بریزه

    ای خاک تو سر من با این رفیق فابام ینی

    تو راهنمایی اسمش فائزه بود

    تو دبیرستان معصومه

    جفتشونم شهریوری

    یکی ۱۶ یکی ۱۹

    منم که حافظم در حد ماهی قرمز

    چجوری باید یادم بمونه نمیدونم

    تازه یه سری چیزای مشترک دیگه هم دارن

    که اگه با چشم ندیده بودمشون فک میکردم

    یه نفرن جفتشون


    +تولدشون پیش پیش تبریک

    +تواناییمم در همین حد بود!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴

    سرقت ادبی

    روبه روی خونه ما یه تعمیرگاه ماشین هس

    چند روز پیش ماشین مامانو با کل دم و دسگاش

    گذاشتیم اون جا

    الان تمام آهنگ های فلش 

    که خودم زدم

    داره از اون مغازه پخش میشه!

    میتونیم بابت سرقت ادبی

    ازشون شکایت کنیم عایا؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴

    بفرمایید شیر و کاکائو دارک باراکا

    بعد از اون آزمایش بیخود

    قوت غالب من شده 

    شیر و پنیرو قرص آهن البته

    اونم منی که سالی یه بار شیر میخوردم

    و قرص هرگز

    یکی فقط ربط مستقیم

    لبنیات و به آنمی

    که هی مامان روش تأکید داره رو

    به من بگه ممنون میشم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴

    من باب پسر بودن

    درست وقتی که با دست پر

    تو چهارشنبه بازار 
    تو یه قدمی ماشین بودیم
    از مامان پرسیدم: 
    الان اگه جای من
     یه نره خر داشتین
     میومد اینجوری بار کشی کنه براتون
    گفت:نه
    گفتم: معلومه که نه
    نره خرتون الان داش با دوست دخترش
    کل خیابونای شهر و میگشت
    دنبال اوجولات و پاستیل
    ای خاک تو سرش
    همون بهتر که نیست
    والا
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴

    غم و گریه و از این خزعبلات

    از اون جایی که

    خیلی وقته معصوم بانو رو ندیدیم

    و تبادل آهنگی نداشتیم باش

    دومرتبه میگوییم:

    دلم گرفته ای دوست

    هوای گریه با من


    +سلام

     

  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۴ شهریور ۹۴

    درزن

    عاقآ

    مامانم یه سوزن داد بهم
    گفت دستت باشه
    '۵ دیگه درز لباستو بدوزم
    منم گمش کردم
    به نظرتون بهش بگم 
    یا به مرگ طبیعی بمیرم؟
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱ شهریور ۹۴

    چشم زخم

    به قول این دختر مدله:

    چشمون زدین؛ نه؟

    چشمون زدن.

    این فالوورا چشمون زدن؛

    چشتون درآد!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳۱ مرداد ۹۴

    نذر

    عاقا رفدیم خونه بابزرگ 

    دیدم خونش شبیه شب عید شده

    موش افتاده

    خالم میگه: نذر کردم موش پیداشه

    ۵۰۰ تومن بدم مسجد!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۳۰ مرداد ۹۴

    کامنت گذار نمونه

    عاقا چه مرضیه گرفتم نمدونم

    از صبح هرجا سرزدم

    دیدم واسه پستا دوتا دوتا کامنت گذاشتم

    جالب اینجاست که 

    فک میکردم کامنت نذاشتم اصن

    خدا آخر عاقبت منو باکنکوربخیر کنه

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۳۰ مرداد ۹۴

    کون آسمون

    کون آسمون پاره شدهبعد قرنی

    +بارون (☔) میباره!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۹ مرداد ۹۴

    رانندگی

    یک بانوی اسفندی - رانندگی
    رانندگی حس خوبیه

     مخصوصا که واسه اولین بار باشه
    جاهای خلوت گازشو میگیریو
    تو جای شلوغ ترمزو
    باید حواست باشه به بقیه بر خورد نکنی 
    مخصوصا خانوم و آقا کوچولوها
    رانندگی رانندگیه
    حتی اگه باچرخ دستی
     تو هایپرمارکت باشه
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۹ مرداد ۹۴

    شانس

    یک بانوی اسفندی - شانس
           شانس

                     بسوت

                                  بری

                                           بدوت

                                                      ولّا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۸ مرداد ۹۴

    دکتر جماعت ۲

    یک بانوی اسفندی - دکتر جماعت ۲
    کم خونه

    اما هموگلوبینش خوبه


    + از سری چرت و پرت های یک دکتر عمومی!

    + از فردا باس یه کاسه بگیرم 

    برم در خونه مردمگدایی

    آقا یه مولکول آهن

    نه نه اصن یه اتم 

    تورو جان عزیزت

    + ظالمان به بهشت نمیروند.

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۸ مرداد ۹۴

    دکتر جماعت ۱

    یک بانوی اسفندی - دکتر جماعت ۱
    ۲۵ صدم چشم چپت آستیگماته

    راستیه اوکیه


     

    +از سری چرت و پرت های اوپتومتریست!

    +عینک آفتابیتجویز کرد!

    +تشکری بدهکاریم به دوستان

    من باب لایک عکسانمان در دیوار رنگی

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۸ مرداد ۹۴

    یه همچین ذوق هنریییی داریم ما....

    یک بانوی اسفندی - یه همچین ذوق هنریییی داریم ما....
    اگه قیصر امین پور زنده میموند 

    و منو میدید میگف:
    کاف
    آخر نان زیر کباب می آید
    آنجا که نام کوچک تو شروع میشود.
    [خطاب به من]
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۵ مرداد ۹۴

    من و جناب بستنی همین الان یهویی

    یک بانوی اسفندی - من و جناب بستنی همین الان یهویی
    بستنی زغفرانیها از قدیم خوشمزه بودن

    یا الان اینطوری شدن؟


    + مارادبل چاکلتقسمت نبوده گویا

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    متن تبریک هم گریه دار میشود عایا؟

    یه متنی خوندم الان

    ۴ باره اشکم اومد امروز

    کنترل  هاتونو دوستان

    +تولد آبجی خانوم امام رضامون مبارک

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    قل دومم آرزوست

    تاحالا پیش اومده 

    وایسی جلو آینه و بگی:

    کاشواقعیبودی

    بغلت میکردم؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    شوهر صلواتی

    - اسم شوهرتون چیه؟

    -اللهم صل علی محمد و آل محمد


     

    + چه استعداد هایی که کشف نشد

    + داستان دبیریه که همش میگف 

    فیزیک سخته

    + و گویا از قدیم

    روی دست چپش

    اسم آقا شون باتیغحک بوده

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    به نحوی

    یک بانوی اسفندی - به نحوی
    به نحویپرسشمیکنم

    به نحوی

    +جای بذرافشان خالی

    +آخیش دل و جیگرمون حال اومد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    گند زدگی

    یک بانوی اسفندی - گند زدگی
    بابام همیشه میگه :

    سمت چیزی که ازش آگاهی نداری نرو

    و من همیشهناخواستهعکس این حرفو انجام میدم

    و عملا گند زده میشه بهش...


    +گوشیم زشت شده

    + :(

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ مرداد ۹۴

    خندوانه

    یک بانوی اسفندی - خندوانه
    - ماشین و به همون یه نفر دادن؟

    - نه پستیکه پارشکردن
    گلگیرو دادن به یکی چرخشو دادن به یکی...
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۲ مرداد ۹۴

    خانوادس ما داریم؟

    بابام و خواهرم دارن یه قل دوقل بازی میکنن

    بعد به من میگن:
    دوتا مهندسکه دارن با هم
    رو یه پروژه مهم کار میکنن
    یهکارگرنمیاد بگه بیل من کو.
    برو درستو بخون!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۱ مرداد ۹۴

    گریه و خنده

    زندگیمگورخریشده

    یکی درمیون سیاه وسفید

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۰ مرداد ۹۴

    معضل بی نتی

    نمیدونم چه مرضیه من دارم

    نت نباشه حس میکنم کلی کار نتی دارم

    وقتی هست باخیال راحتوسایل الکترونیکی و میذارم کنار

    به زندگیم میرسم


    +به یه سری ها هم باس گف آی فش حقدس حقدس حقدس

    +دیوانگی هم عالمی داره ها

    +بعضی از حرف ها رو باس با طلا نوشت

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۰ مرداد ۹۴

    خل و خل تر

    امروز رادیو یه عالمه حرف

    از نوشتن افکار و ایده ها و خاطره نویسی زد

    لب کلام این بود که اگه ننویسینخلمیشین
    جالب اینجاست که من هرچی بیشتر مینویسمخل ترمیشم.

    +بسیار سفر باید
    تا پخته شود خامی
    +تریپ گالشی این چند روزه ی خودمان را عشق است
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۹ مرداد ۹۴

    گریه

    یک بانوی اسفندی - گریه
    دلم گرفته ای دوست

    هوایگریهبا من

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ مرداد ۹۴

    آقای پدر

    یک بانوی اسفندی - آقای پدر
    یکی از خصوصیات بابام که من عاشقشم

    دقیقه ۹۰یبودنشه

    ساعت ۵ و نیم غروب میگه

    بچه ها زنگ بزنید عمه اینا

    شام بریم بیرون!

    یه همچین خانواده هایی هستیم ما!


    +زهرا جای کامنت گذاری در این جا

    پست گذاری کن در اون جا

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۲ مرداد ۹۴

    مامان خانوم

    یک بانوی اسفندی - مامان خانوم
    یا علی 

    در بن کیلی
    آچار به دست, مرملی

    +از سری افاضات یهویی مامان خانوم
    + بچه های توی جوب را دریابید
    +واسه همه موجودات دعاکنید
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۲ مرداد ۹۴

    از سری ماجرا های پت و مت

    یک بانوی اسفندی - از سری ماجرا های پت و مت
    روزی روزگاری در ایران زمین
    دو رفیق بودند
    پت و مت
    هرچند مونث!
    هرچه میکردند غالبا به حرکاتی ضایع ختم گردیده
    و سبب آبرو ریزی میشد
    فی المثل:
    پت و مت گوشه ای از زمین گرد خدا ایستاده بودند
    در ارتباط با اتیاپ (جمع مکسر تیپ!) بندگان خدا نظراتی چند میدادند
    به اذن خدا دری در آن گوشه باز گردیده
    و ناگاه یکی از آن بندگان خدا از آن در وارد شد
    سخنان پت و مت را شنیده بود گویا
    و آن دو مظلوم تا هفته ها آماج تکه و تعنه ها بودند
    مستقیم و غیر مستقیم
    خدایشان ببخشاید
    + هوا فلفلیه بدجور!
    + بنده خدا آقای کربن اند.
     
    پ.ن
    +نویسنده های تو جوبی بنویسید تو وب که پاک نشید

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۰ مرداد ۹۴

    شرحی بر نوشا عدیدم

    یک بانوی اسفندی - شرحی بر نوشا عدیدم
    در دومین سال تحصیلمان در آن خراب شده(ان شا الله)
    دبیری داشتیم محمدی نام
    قوت غالب این بانو سوتی بود
    روزی در کلاس نگار را مورد خطاب قرار داده و گفت:
    نوشا عدیدم
    که مقصود عزیزم خودمان بوده گویا
    و زان پس سوژه ای گردیده در بین شاگردان، تپل
    و ما نیز به نحو ضایعی
    جلساتی چند بعد از آن واقعه ی خطیر
    خواستیم در کلاس خطابه ای را ایراد کنیم، بلند
    که اینگونه کلید می خورد:
    نوشا عدیدم ....
    از پهلوی سوراخ شدیمان توسط آرنج معصوم بانو که بگذریم
    چشم غره های محمدی و اخلاق گندش تا آخر دبیرستان با ما بود.

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۰ مرداد ۹۴

    اینترنت

    یک بانوی اسفندی - اینترنت
    دنیا قبل از اینترنت چه شکلی بود ینی؟

    من کهافسردگی حادمیگرفتم

    اگه بودم...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۰ مرداد ۹۴

    نوشا عدیدم

    یک بانوی اسفندی - نوشا عدیدم
    چقد بده جلو یه آدمبی اعصاباتو کشیده

    سوتیشو بلند بگی و ملت بخندن

    هرچند اتفاقی

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۸ مرداد ۹۴

    مشکل ترین مشکل مملکت هم حل شد به حمد الله

    یک بانوی اسفندی - مشکل ترین مشکل مملکت هم حل شد به حمد الله
    - چرا گاهی یه جمله ی اشتباهی میسازیم

    بعد تصحیحش می کنیم؟

    - چون زبان و گفتار متمایزن!!؟ 

    + موهای دخترمم رنگ مشروب بشه

    من باز با زبان فارسی کنار نمیام

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۸ مرداد ۹۴

    انتخاب رشته

    یک بانوی اسفندی - انتخاب رشته
    بلاخره باکلی تلاش انتخاب رشته کردیم

    هرچند که تلاش انتخاب رشتهثمربخش تر بود.


    + به قول مامان

    دل بدار

    گل بچین

    + والا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۸ مرداد ۹۴

    زجر آور ترین شام زندگیمو خوردم ینی

    یک بانوی اسفندی - زجر آور ترین شام زندگیمو خوردم ینی
    موقع نشستن سر سفره

    دیدم داماده چسبیده بیخ دخترشون

    گفتم لابد چون بچه اشون کوچیکه

    نمخواد زنش اذیت شه

     مام نشستیم سر سفره
    عدل کنار عروس خونواده
    دیدم عروسه و پسره تو کنج نشستن
    چیک تو چیک
    بابام که کنار پسره بود
    سرشو برده اونور داره با رفیقش حرف میزنه
    سرمو برگردوندم سمتش یدفه ایی
    دیدم ای دل غافل
    دخترپسرهیه بشقابورداشتن
    دوتایی دارن غذا میخورن توش
    چشام شد قد یه خر پرتقال تامسون
    تمام مدت شام سرم سمت نوه تخس خونواده بود
    که اگه خندم گرفت بگن به بچه میخنده
    انقدم حرفه اییی بودن
    من که کنارشون بودم دقیق نمیفهمیدم چی میگن
    نودونسم ازد این جورن ایشون 
    +عروسه و پسره جفتشون طلبه ان تو قم 
    کمتره از یه ساله که عقد کردن
    + خدا از این زنا نصیب حاج آقا کنه
    + والا
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    مهمان بابا

    یک بانوی اسفندی - مهمان بابا
    یه پسر جوون ۲۴-۵ ساله ی دبیر 

    وارد دبیرستان شد
    تنها و غریب
    نه کسیو میشناخت
    و نه جایی واسه موندن داشت
    که یدفعه ای یکی صداش زد
    فلانی؛ ناهار امروز مهمون مایی.
    حالا اونغریب نوازبعد ۲۲ سال مهمون ماست
    قیافتا یه آقای مهربونه.
    + موهام اونقدی بلند شده که میشه بافتش
    خوشحالم
    +ناخونگیر خر است.
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    بعضی از زندگیا بچه لازم ندارن

    یک بانوی اسفندی - بعضی از زندگیا بچه لازم ندارن
    دو نفر که باشن

    میدونن تا آخر عمر دو نفرن

    یکی نباشه اون یکی تنهاس

    بی بچه، بی نوه،

    بی عروس، بی داماد

    تنهای تنها

    اون وقته که 

    قدر باهم بودنو میدونن

    باور کن

    بعضی زندگیابچهلازم ندارن


    +مینی مال نویسی هم عالمی داره ها

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    نظافت نیمی از ایمان است

    یک بانوی اسفندی - نظافت نیمی از ایمان است
    خدا نگه داره این رفیق رفقای بابا رو
    هر چند وقت یه بار که میان خونمون
    اتاقم رنگ تمیزی به خودش میبینه
    هرچند که گاهیشهداییهم به یادگار میذاره
    + عجیب به این معتقدم که
    آدم ها رو باید تو عصبانیتشون شناخت
    رک ترین حالتشون اون موقس
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    فهم بالایم آرزوست

    یک بانوی اسفندی - فهم بالایم آرزوست
    وبی رو هفته هاست میخونم

    خیلی تلاش میکنم اما

    هیچی ازش سر در نمیارم

    حس میکنم باید خیلی بزرگتر از اینا باشم

    تابفهمم

    و من اما همچنان میخونم


    + عاقبت جوینده یابنده بود

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    امان از بلاگفا

    یک بانوی اسفندی - امان از بلاگفا
    تلگرام دیلیت اکانت شد

    اینستا کامینگ سوون

    ازبلاگفا نمیشه رفت اما


    + کنکور خر است

    +واسه انتخاب رشته ۲ تا اصلاحیه اومد ببینینش

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ مرداد ۹۴

    گرفتگی دل اتفاقی نیس.

    یک بانوی اسفندی - گرفتگی دل اتفاقی نیس.
    داستان زندگی یه آدمیو شنیدم 

    دلم گرفت

    فقط میتونم بگم

    آفرین بهمعرفتاون دختر

    نه مث امروزیا که

    نباشی دوستات هستن


    + یه جوری هوا گرم شده

    که حوله ات خشک نشده 

    باس دوباره بری حموم

    +والا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۶ مرداد ۹۴

    بیزارم، نمیذارم...

    یک بانوی اسفندی - بیزارم، نمیذارم...
    از آدمایمجهولمتنفرم

    باز دم حاجی گرم

    لااقل خود را قدری به ما شناساند.


    پ.ن

    و از آدمایی که حرف میزنن در میرن

    خو عاقا حرف میزنی وایسا جوابشو بگیر

    والا

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۶ مرداد ۹۴

    مشهد..

    یک بانوی اسفندی - مشهد..
    یه دوستی رفت مشهد

    عکس گذاشت

    مام دلمون خواست

    امسال که به نظر نمیشه

    امام رضا سال دیگه دعوتمون کن.


    پ.ن 

    +پشتیبانی که جواب سوال نده

    فایدش دقیقا چیه؟

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۵ مرداد ۹۴

    درک نمیکنم

    یک بانوی اسفندی - درک نمیکنم
    دختر ها را

    عزیزم عزیزم گفتن هایشان را

    حسودانه غیبت کردن هایشان را

    خود شاخ پنداریشان را

    عشقشان به صورتی جیغ را

    ضایع کردن رفیقشان در برابر جنس مخالف را

    شعار های تا همیشه هستمشان را

    ادعا های تو خالی خواهری و آبجیشان را

    درک نمیکنم.


     + همه شان

    روزی 

    سر بحثی

    عوض میشوند باور کن.

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۴ مرداد ۹۴

    کامنت!

    یک بانوی اسفندی - کامنت!
    عاقا 

    کامنت هایی که توانایی عمومی شدن رو دارن

    خصوصی ندید

    به خدا رومخن

    مچکریم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۴ مرداد ۹۴

    آهنگ قر دار خاک بر سری

    یک بانوی اسفندی - آهنگ قر دار خاک بر سری
    واسه شمام پیش اومده

    که گاهی با آهنگ قر دار

    گریهکنین؟


     

    پ.ن

    + از این پس ما را استاد خطاب کنید

    دوست میداریم

    +والا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۴ مرداد ۹۴

    اندر مکالمات من و مامانم من باب غلط کردن

    یک بانوی اسفندی - اندر مکالمات من و مامانم من باب غلط کردن
    -چرا برق نمیاد؟

    - برق بیاد که هر غلطی بخواین بکنین؟
    -هرغلطی که بخوایم بکنیم به برق نیاز نداریم.
    خودمون اون برق و وصل میکنیم که بشه غلط و کرد.
    اما ما هر غلطی بخوایم بکنیم به شما میگیم که انجام بدید.
    -ما هم نمتونیم هرغلطیکه شما میخواین و انجام بدیم.
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳ مرداد ۹۴

    ریاضیات زندگی!

    گاهی چقدر خوبه که بعضیا 

    تمام معادلات رو بهم میریزن؛

    و اغلب بد.


    پ.ن

    +نظرم عوض شد

    همیشهبده

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳ مرداد ۹۴

    کدوم شعر وصف حال شماس؟

    ۱)یه دلم میگه برم برم

    یه دلم میگه نرم نرم

    ۲)ای وای نگو که رفتنی شدی

    ۳)من مانده ام تنهای تنها

    میان سیل غم ها


    + به کنکور سوگند

    و به این وقت غروب

    وبه پرواز خیال پزشکی از ذهن

    یکپشت کنکوریدرقفس است.

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲ مرداد ۹۴

    تناقض

    این تناقضو چجوری معنا میکنید؟

    صبح ۵ شنبه
    رفتیم تو یه کیف فروشی
    فروشندهه منو نگاه کرد گفت
    شهریور کیف مدرسه میاریم بیاید ببینید
    امروز رفتیم یه مغازه ای
    صاحابش نبود
    کنارشم آرایشگاه بود.
    وقتی اومد به من گفت
    دیدمتون اومدید اینور اما فک کردم میرید آرایشگاه.
    ینی لباس انقد رو سن تاثیر میذازه؟
    + با یه دوستی شوخی کردم
    عذر میخوام
    انگار تند رفتم
    + کوثر مجازی و واقعیش خاک پای رفقاس
    + قصدم تو این وب هیچوقت توهین نبوده
    +لطفا اگه پست ثابتتون طولانیه 
    بگید که پست ثابته
    که میام فک نکنم پست نذاشتین
    بعد شرمنده بشم
    + هر کدوم از + هام یه پسته این بار.
    تلاش کردم خلاصه و مفید بگم
    +مچکریم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲ مرداد ۹۴

    دوستان فهیمم آرزوست

    عاقا 

    دوستان

    من امسال انتخاب رشته میکنم

    اما امیدم به سال بعده

    پست قبل داستانیه آقا پسرآشنایی بود

    که هم خودش دبیر بود هم پدر و مادرش

    منظورم به خودم نبود


    + محدثه کیجا

    قیافتو واسه من برزخی نکنا

    ازت نمترسم

    +والا

    +هر کی میمونه بگه و هر کیم نمیمونه!

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴

    شایعه ساز خر است

    پدر سوختگیبعضیا دست خودشون نیست

    توخونشون شناوره


    + هر دبیر زاده ای که قرار نیس دبیرشه

    شایعه درست نکنین

    دبیر زاده دیگری را گفتیم نه خودمان را

    +والا

     

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱ مرداد ۹۴