۲۱۰ مطلب با موضوع «از سری خاطرات بانو» ثبت شده است

نامه به خود ۵ سال بعدم!

کوثر بانو سلام

من خود ۵ سال قبل تو هستم

تو اتاقم تخت من و گودزیلا موازی گذاشته شده 

و من لب تخت گودزیلا رو به پنجره نشسته ام

۳ ماه تا کنکورم مونده

من دارم تلاشمو میکنم

نمیدونم اونجایی که تو الان هستی کجاست

چی میخونی؟

اصن دانشگاه قبول شدی؟

شایدم زنده نباشی

اما کاش زنده باشی 

دکتری، دندون پزشکی، داروسازی، چیزی باشی

دیشب لیله الرغائب بود

واسه خودم یکی از اون ۳ تا رو خواستم

کاش واقعا اونجایی باشی که میخواستم

میدونی از سری درگیری های من با خودم، دشوویی رفتنه

خیلی سخته هر ۴ یا ۵ ساعت یه بار دسشویی بری

شایدم حوصله سر بر

هنوزم از همین اخلاقا داری؟

یه ۲ مین من برم wc و بیام

اومدم :)

راستی هنوز هم عکس نوشته میسازی؟

رفتی دنبال آرزو هات؟

یادگیری فتو شاپ و برنامه نویسی و عکاسی و دوربین خفن و از این برنامه ها

ارتودنسی کردی اون دندونای کجتو؟

یادته یه دوره دنبال عمل بینی بودی؟

ساعت ۳ شده من نیم ساعت پیش باید فیزیک میخوندم

آخ گفتم فیزیک لعنت به این فیزیک

هنوز هم ازش بدت میاد؟ قلم چی چطور؟

قلب  و دم و دستگاهش را هنوز عاشقی یا نه؟

قرار بود نامه بنویسم این که همش سوال شد.

آها از مصی چه خبر؟ خوبه چیکار میکنه الان؟

رفیقین بازم؟ بهش یه زنگ بزن

با این همه کتاب تستات چیکار کردی جدا؟

۲ سال پول عیدیمو دادم پاشون

+ پول توجیبی هام

+ تمام نذری هایی که بهم میدادن

هنوزم به جدت اعتقاد دارن یا رو دستت بلند شده؟

طومار شد جای نامه

کلا باخودم پرحرفم!

هنوزم وامیسی جلو آینه با خودت حرف بزنی؟

یا از آینده ات قصه بگی؟

ازت عذر میخوام

بابت تمام کم کاری هایی که کردم در حقت

بابت جای بهتری که میتونستی باشی و نذاشتم

اما دوست دارم

من اولین باره که ۱۹ ساله ام

۱۹ سالگی رو تمرین نکردم

کامل بلدش نیستم

اگه اشتباه کردم بذار پای بی تجربگیم

بچگیم

ازم دلگیر نباش

 قد خودت دوست دارم

کوثر بانو

خود ۱۹ ساله تو

:)


+ به دعوت [ آقای روانی ]

+ منگنه شده به [ بیایید نرویم دوستان ]

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ فروردين ۰۰

    معمولی گندیده

    یه سری آدم ها هم هستن که نه فقط به عالی ترین حالت

    بلکه به معمولی ترین حالت هم گند میزنن

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۷ شهریور ۹۵

    گوش دادنش از فرا کتاب هم عالیه...

    به نظر من بهترین هدیه ای که آدم میتونه به کسی بده کتابه

    حالا فک کن دختر شینا هم باشه...


    +ینی صمد میمیره دختره میشه زن ستار داداش صمد؟

    نعععع...

    اصن به من میاد ۱۰ روز دیرتر از موعد به دنیا اومده باشم

     انقد که عجولم؟

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۷ شهریور ۹۵

    احتمالا چار چشمی دیگر از دیار مازندران!

    به امید خدا رو به سوی کور شدن دارم...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۷ شهریور ۹۵

    متاسفانه

    یه سری وب هایی هم هستن آدم از ته ته ته دلش میخواد بخوندشون،
    اما حیف که صاحبشون شخصیت نداره.
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۶ شهریور ۹۵

    به درک :)

    هی دختر تو اگه قرار باشه به همه چی انقد اهمیت بدی

     زود پیر میشی میوفتی میمیریا...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۳ شهریور ۹۵

    ای ماه بنی هاشم

    یه بار دیگه منو شرمنده خودت کردی.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱ شهریور ۹۵

    فقط خدا کند باهاشان چپ نیوفتم که آبروشان در هوا آفتاب بالانس خواهد زد!

    امروز بعد 5 سال یک سری قیافه ها دیدم که عمرا در خیال هم بشود تصور کرد این شاخ های دنیای مجازی

    یک روزی تو دسته های 3 تایی به خز ترین حالت ممکن انگشت هایشان به نماد پیروزی کنار صورت ساده و پرمویشان نگه داشته اند.

    و لنز گوشی مامان من آن را ثبت کرده است...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳۱ مرداد ۹۵

    ناخونام شکستن خو...

    اگه بزرگ شدن ینی بقیه ازت انتظار داشته باشن مرغ پاک کنی، میخوام صد سال سیا بزرگ نشم.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳۱ مرداد ۹۵

    با اجازه پدر و مادر و خاله کوچیکم! بله.

    +خاله عروسی من باید برقصیا

    -خبر مبریه؟

    + چه خبری مثلا؟

    -...

    +نه بابا!

    به خودش اشاره میکنه و میگه:

    -سرتو میبرما! حًلا گًت تر از توام دره ها!*


    *هنوز بزرگتر از توام هستا!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۹ مرداد ۹۵

    من آرومم...

    از این دخترای آروم، 

    که اگه یه هفته هم کسی باهاش حرف نزنه کاری به کار بقیه نداره.

    اهل جنگ و دعوا نیست فقط تا وقتی کسی اذیتش نکنه؛

    دخالت بیجا تو زندگیش نکنه.

    من آرومم اما رو خوابم حساسم،

    رو وسایلم،

    لباسام،

    کتابام،

    رو زندگیم کلا.

    وقتی کسی کتابمو ببره نسخه خطی پاره پوره تحویل بده؛

    یا وقتی که خواب باشم و با لگد! بیدارم کنن؛

    یا وقتی بدون در جریان گذاشتن من لباسامو جر واجر میکنن؛

    دست خودم نیست نمیتونم آروم بمونم.

    و کاملا هم طبیعیه!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۷ مرداد ۹۵

    جدیدا به خواب آدمم رحم نمیکنن!

    این جمله ی ( اگه برم تو قبرم بخوابم مامانم میگه پاشو زیرتو جارو کنم) مصداق بارزش منم!

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۶ مرداد ۹۵

    به مقادیری دعا نیازمندیم.

    خدا کنه حال هفته بعدم از امشبم بهتر باشه

    +و کنکوری که همچنان خر است.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵

    کمی احترام به نظر مخالف.

    به نظرتون چند صد سال دیگه باید بگذره

    تا یه گروهی از مردم بفهمن

    بعضیا سکوت شب و دوس دارن

    و بعضیای دیگه غوغای روز رو؟

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۵ مرداد ۹۵

    دیوانگی هم عالمی دارد.

    کوثر دیوانه من

    همه آدما میتونن قشنگ حرف بزنن

    اما همه اونایی که قشنگ حرف میزنن

    رفتارشون به اندازه حرفاشون قشنگ نیست.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۴ مرداد ۹۵

    اونم از شهر کتاب شهر خودمون!

    ما رفتیم گیلان لباس مجلسی بخریم

    ۶ تا کتاب خریدیم برگشتیم!


    + گیلانیایی که اینجا رو میخونید

    ناموسا دختراتون تو عروسیا مانتو میپوشن فقط؟

    هر ور رو نگاه میکردی مانتو بود و مانتو...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۲ مرداد ۹۵

    لااقل تو نوشتن...[الحاقیه پلاس!]

    کاش من هم به اندازه خیلی از وبلاگ نویس های دیگه شجاع بودم.


    + این دومین پستیه که دوستان یا متوجه منظور من نشدن

    یا کلا ۱۸۰ درجه برعکس منظور من برداشت کردن

    جدن انقد گنگ حرف میزنم؟

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۶ مرداد ۹۵

    مامان بابام به کنار؛مصی منو میکُشه حتما..

    یه حس احمقانه ای ته دلم میگه امسالو بمون باز

    من تازه یاد گرفتم چجوری باید درس خوند

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    تابستان خود را چگونه میگذرانید؟

    تابستان خود را تا ۵ صبح بیداریم

     کپه مرگ را گذاشته نذاشته

     ۸ صب حکومت نظامی به پا کرده 

    ما را برمیخیزانند!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    در غیر این صورت با خودشون چه فرقی داریم؟

    کاش این روزا

    در کنار محکوم کردن مرد نمیدونم کجایی

    که برای در آوردن حرص زن اولش

    با ۴ تا دختر همزمان ازدواج کرد

    و امثال این دفاع از حقوق زنان،

    یادمون نره که فقط دنبال حقوق پایمال شده خودمونیم

    قرار نیست به جنس مخالفمون توهین کنیم

    یا دنبال سلب حقوقشون باشیم

    و یا اینکه به عقاید بقیه آدما بی احترامی کنیم.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    و کمی هم به رتبات شارژ ایرانسلی بیاندیشیم...

    غلط کرده هرکی میگه ظرفیت پزشکی محدوده
    تو اینستا هرکیو میبینی زده مدیکال استیودنت!
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲ مرداد ۹۵

    نت!

    +خونه ای که اینترنت نداشته باشه خونه نیست.

    -پس چیه؟ کرکولیه*؟

    +بلکم بدتر...


    * کرکولی همون لونه مرغه!

    + بالاخره نت گرفتم.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱ مرداد ۹۵

    از سری روشنگری های خیلی یهویی گودزیلا

    میکُشمش

    حالا کُشتن که نه

    ولی میکُشمش


    + نت ندارم دوستان

    نتم وصل شه نظراتو تایید میکنم

    ممنون از صبوریتون.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۳۰ تیر ۹۵

    جز من البته

    کی تابستون سرما میخوره؟!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۳۰ تیر ۹۵

    خدا...

    چجوری میشه جبران کرد؟

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۳۰ تیر ۹۵

    #یهو یادم افتاد.

    اینایی که ۷ صب آرایش کرده تو جلسه کنکور بودن

    ساعت چند بیدار شدن ینی؟

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۵ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    خدایا...

    همیشه مهربون بودی

    دوباره مهربونی کن.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    من نمیدونم این دانشمندا دارن چیکار میکنن که.

    کاش بیشعوری آمپول داشت...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    افسون باک کردن حافظه ی افراد...

    فک کنم اگه تو دنیای هری پاتری بودم

    بیشترین طلسمی که ازش استفاده میکردم

    آبلیویت بود.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    از این پست کامنتا باز میشه.

    یک وبلاگ نویسی بود که میگف:

    آدما نه به اندازه عکسای اینستاشون خوشبختن

    و نه به اندازه نوشته های وبشون بدبخت

    من میخوام بگم:

    گاهی آدما خیلی بیشتر از عکسای اینستاشون خوشبختن

    همونایی که خوشبختیشونو قاب میگیرن

     تو ۷ تا سوراخ موش قایم میکنن

    که دیده نشه

    در عوض هستن اونایی که همینکارو با بدبختیاشون میکنن...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    دزد در نیمه شب تابستانی...

    مثلا تابستان باشد

    بعد چند ماه به خودت استراحت بدهی 

    از کار و کار و کار و زحمت

    دست زنت را بگیری ببری خانه بچه ها

    رسیده نرسیده خبر بدهند 

    خانه ات خالی شده

    (شما بخوانید خالی کرده اند)


    + کمی خونه جدید کار داره

    فعلا صدای کوثر رو از همین خونه پذیرا باشید

    :)

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ تیر ۹۵

    ولی نیست...

    دیشب فکر میکرد امشب، یه شب فوق العاده اس.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۶ تیر ۹۵

    چقدر کار دارم...

    کتاب ها ( ❤ )

    فیلم ها

    وبلاگ جدید

    اینستا 

    تلگرام

    لباس برا عروسی

    قرار با رفقا

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۵ تیر ۹۵

    تموم شد...

    ۴ ساعت و ۱۰ دیقه ای که انگار از پارسال بهتر بود.

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۵ تیر ۹۵

    من کنکور دارم، پس هستم...

    من هیچوقت بخش سبز کاهو رو دوست نداشتم

    بچه که بودم اما اول همین بخش کاهو رو میخوردم

    بعد آوند سفیدش میموند که من عاشقش بودم

    کنکور پارسالم عین اون برگ سبز بود

    کنکور امسالم باید همونی بشه که دوسش دارم...

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۴ تیر ۹۵

    برا کنکورم صلوات نذر کردم...

    من هر وقتی دردی بهم میرسه، دست به دامن حضرت ابوالفضل میشم،

    هروقت چیزی میخوام، صلوات.

    خیلی خیلی کم پیش میاد دست رد بزنن به سینه ام.


  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۴ تیر ۹۵

    در گنج خود نمیپوستیم...

    خوشحالی یعنی

    ۳ روز بعد کنکورت جشن عقد پسر عمت باشه...


    + أما خو لباس نٍدارٍمی

    أسه چی وانٍه بًبو

    وًلّا...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۳ تیر ۹۵

    حالا خدا قهرش نگیره کویری کنه هوا رو...

    اینجوری که پیش میره باید با پالتو و بوت بریم سر جلسه کنکور


    + بارون نی که سیله...

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    پرونده سازی

    تو ذهن اغلب ماها پرونده سازی برای مردم کار خوبی نیست
    در واقع تو فرهنگ لغت ماها به چاه کندن تعبیر میشه
    در عوض یه مدل پرونده سازی داریم که اگه ساخته نشه پس فردا برای آدم مشکل ایجاد میشه
    مثلا امروز که آقای پدر رفته بود دنبال کد سهمیه بسیجی فعال من برای دانشگاه آزاد،
    کاشف به عمل اومد علاوه بر اینکه من فعال نیستم حتی یه اسم هم از من تو هیچ جایی ثبت نشده
    در حالیکه 5 ساله که کارت دارم و زارت و زورت تمدید میکنم!!!
    داستان از این قراره خانومی که تو آموزش و پرورش مسئول بسیج بود
    به صرف آشنایی و همکار بودن با آقای پدر 
    حتما پیش خودش فک کرده زشته من بچه همکارم رو چند ماهی معطل کنم تا کارت واقعی براش بیاد
    پس بذار رو هوا براش کارت صادر کنم!
    اونم بدون هیچگونه پرونده سازی...
    و اینجوری شد که امروز حدود 2-3 ساعت آقای پدر از این اداره به اون اداره و از این اتاق به اون اتاق رفت
    تا با استفاده از بند پ آشنایی با معاون سپاه منطقه از سال 91 برام پرونده بسازن
    اگه هم دنبال این کد سهمیه نبودم احتمالا هیچوقت متوجه فیک بودن اون کارت نمیشدم...

    +مسئولیت پذیر بودن علاوه بر اینکه از ارزش هامون چیزی کم نمیکنه
    برامون شخصیت اجتماعی هم میاره.
    +جدا از درست و غلط بودن استفاده از سهمیه بسیج کمی به مسئولیت پذیری فک کنیم
    :)
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    کمی عاشقانه مجازی

    گاهی پیش میاد 
    یه شعر یا یه متنی میخونی و خوشت میاد
    احتمالا میگردی پیج شاعر یا نویسنده رو پیدا میکنی
    شروع میکنی به خوندن باقی اشعارش
    کافیه اون نویسنده جوون باشه و هورمون های تو سر جاشون نباشن
    چند روزی طول میکشه تا آرشیوش رو بخونی
    کم کم نوشته هاش جذاب میشه و بعد از چند وقتی خودش
    شروع میکنی دنیای مجازی رو زیر و رو کردن تا ازش بیشتر بدونی
    اینستاگرام تلگرام وبلاگ ها و...
    وبعد کامنت گذاریت شروع میشه
    کافیه کمی دیر جواب بده حوصله نداشته باشه نت نداشته باشه یا هرچی...
    توام عاشق
    دلت میشکنه
    تلاش میکنی برای سنگین رنگین بودن
    چند وقتی سمت خودش و نوشته هاش نمیری
    خنده داره که اینجوری میخوای ناراحتیت رو به کسی نشون بدی که حتی نمیشناسه کی هسدی
    وبعد دوباره خودت برمیگردی
    میخونی کامنت میذاری و باز حس میکنی بهت بی توجهی شده
    و باز میری 
    باز برمیگردی سنگین رنگین تر از قبل
    این بار تکلیفت با خودت معلوم نیست
    دوسش داری؟
    نداری؟
    احترامه؟
    نیست؟
    تحسینه شاید هان؟
    خودت نمیدونی هرچند.
    اما هنوز هم موقع خوندن جواب نظراتش دلت بوم بوم میکنه
    هرچند نه تو چیز خاصی میگی
    نه اون جواب خاصی میده

    +آدم خیلی باید دیوانه باشه که هنوز هم تو دنیای مجازی عاشق بشه
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۱ تیر ۹۵

    نت خورندگانیم...

    خانه بی نت به چه ماند؟

    به زنبور بی عسل...


    +والا به قرعان

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۹ تیر ۹۵

    کنکور از آنچه فکر میکنید به شما نزدیک تر است.

    و تو ای مرگ نیا...

    « استرس » ما را کشت.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۹ تیر ۹۵

    خوب باشیم

    لطفا

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ تیر ۹۵

    #سردرد گرفتم

    گاهی لازمه آدم پاشه وایسه 

    با انگشت به اون آدمی که باید اشاره کنه

    بعد رو به خدا بگه:

    نمی کشی خفه اش کن اینو لطفا...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ تیر ۹۵

    و این بخش دردآور زندگیه...

    بچه تر که بودم (هنوز هم بچه ام)

    فکر میکردم هر آدمی اگه ساعت برنارد رو داشته دیگه مشکلی نداره

    اما حالا خیلی چیز ها هست که با اون ساعت درست نمیشه...

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۸ تیر ۹۵

    هی من میگم زندگیا سخت شده هی شما میگید نه...

    چقد خوبن این ستاره های روشن...

    + :)

  • ۸ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۷ تیر ۹۵

    یه چیزایی میگن بعضیا دود از کله آدم بلند میشه...

    وقتی خبر فوت 19 تا سرباز تو تصادف رانندگی به گوش هر کسی برسه

    به طور معمول ناراحت میشه؛

    نه دوره بیوفته تبریک بگه!


    +[ اینجا ]

    کامنت "سید"

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۴ تیر ۹۵

    کوچ

    امشب یکمی بالا و پایین کردم نوشته هامو

    دنبال یه نوشته خوب بودم 

    که بخونمش و صدامو ضبط کنم

    - کاملا تحت تاثیر [ رادیو بلاگی ها ]م الان -

    هرچی بیشتر گشتم کمتر یافتم

    مدت ها قبل هم یه وبلاگ دیگه ای زدم

    به نظرم کوثرِ قبل کنکور با بعدش متفاوت میومد

    و انگار خیلی هم اشتباه نکردم

    خلاصه وبلاگ جوراب سفید داره نفس های آخرشو میکشه

    ولی پاک نمیشه

    اینجا میمونه اگه خدا بخواد 

    و بلاگ آلزایمری نشه - ایشالا -


    امضا: دختری که حس میکنه یکمی بزرگتر شده...

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱ تیر ۹۵

    سرتق ترین...

    کاش یک دهم این مقداری که بعضی هامون به تربیت بچه ها(ی آینده)مون اهمیت میدیم
    به تربیت کودک درونمون اهمیت بدیم...
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱ تیر ۹۵

    #قار_قار

    این کلاغا رو دیدین؟

    یکی تو فاصله 5 متری اون یکی رو درخت میشینه
    اون وقت جوری از ته ته ته وجودش فریاد میکشه
    که قلب منِ آدم بوم بوم میکنه
    چه برسه به جفتش...

    + کاش آدمام بلد بودن عاشقیشونو اینجوری فریاد بکشن
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    بس که دروغ میگن...

    حرف های یه سری از آدما

    مث زیست خوندن یه پشت کنکوریه

    باید دائم یه قلم و کاغذ دم دستت باشه

    تا واو به واو حرف هاش رو تو ذهنت درست ثبت کنی

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    مردان برای زنان!!!

    10 نفری داشتیم والیبال میدیدیم

    عمه صدا کرد:

    آقایون بفرمایید شام

    ما 5 تا دختر بی تفاوت، 

    داشتیم پا میشدیم 

    که مهدی گفت:

    فقط آقایون؟

    خانوما شما نیاین شام...


    + به خودم گفتم:

    تویی که باید برای خودت احترام قائل شی..

    نه پسر عموت؛ برای دخترِ عمو ها و عمه هاش!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ خرداد ۹۵

    سالاد دنیا...

    همیشه ته خیار واسه اونیه که نه سر پیازه نه ته پیاز...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۷ خرداد ۹۵

    به اندازه یک نفر در صف جلو رفتیم...

    یک آمبولانس رد شد 

    صدای قرآن آمد

    ده ها ماشین رفتند

    خاک امشب مهمان تازه ای دارد

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵

    ما معمولی ها...

    آدمای معمولی میتونن آرزو داشته باشن

    اما نمیتونن چیزهای فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن از بقیه خوششون بیاد

    اما نمیتونن آدمای فوق العاده رو بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن سفر برن

    اما نمیتونن سفر های فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن شاغل باشن

    اما نمیتونن شغل های فوق العاده بخوان

     

    آدمای معمولی میتونن زندگی کنن

    اما نمیتونن عاشقی بخوان

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵

    بعضی چیزا یه بار تجربه کردنشون هم زیادیه...

    خواب فاطمیه رو دیدم
    همون فائزه ی رفیق
    همون پرستو با زبون تند و تیز
    تو اون 3 سال انقد اتفاقاتی خوبی افتاده بود،
    که دلیلی نداشت اون حس مزخرف خداحافظی روز آخر رو
    دوباره تجربه کنم
  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵

    گودزیلاها مظلوم میشوند...

    اصلا تو هر خونه ای باید یه خواهر کوچیکتر باشه

    که وقتی حواسش نیست

    دستشو خودکاری کنی

    قبل اینکه ری اکشنی نشون بده

    در ری...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ خرداد ۹۵

    هشتگ نو اعصاب علامت تعجب

    هرگز با یک دیوانه ی بی عقل هم اتاق نشید

    حالا میخواد رفیق فابتون باشه؛

    دشمن خونیتون باشه؛

    یا خواهر کوچیکه تون...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ خرداد ۹۵

    به جهنم که گودزیلا صدام میکنه داداش!

    همینکه هربار از جلوی آینه رد میشم به قیافه جدیدم لبخنــ^^ــد میزنم، کافیه.
  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵

    دبیران فعالمان آرزوست...

    اونقدری که بعضی از دبیرای ادبیات از کتاب سبز محوری گاج وحشت دارن
    مردم هیروشیما و ناکازاکی از بمب اتم! وحشت نداشتن...
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵

    شِیم آن یو...

    باهاس گف دزدِ تایم، نه اینستاگرام!

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵

    صدهزار بار شکر که نه مدرسه میرم نه دانشگاه

    وایسادم جلوی آینه؛
    مقنعه پفی چروک شده رو سرم کردم.
    یکمی باهاش ور رفتم،
    خندم گرفت.
    قیافه ام شبیه خواهرِ داداش سیا شده بود...
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۸ خرداد ۹۵

    حماقت، تنوع و چند چیز دیگر...

    همه ی ما آدما تو زندگیمون گاهی به اسم تنوع دست به کار هایی می زنیم که با حماقت مو نمیزنن..

    +جوری کوتاه کردم موهامو که اگه کچل میکردم سنگین تر بودم...
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    شانسدونی معیوب...

    + تا مادرم -خدابیامرز- زنده بود

    تمام کارهای خونه با من بود

    از آشپزی تا جارو زدن خونه

    منتها وقت چایی خوردن

    2 تا استکان میگرفت

    یکی برای خودش

    یکی برای بابا!

    خدا شانس نداده که...

    - نه خدا شانس داده

    فقط خِشتَک کیسه ما سوراخ بود!

    مردمم شانس ما رو رو هوا زدن...

  • ۷ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    ما تا 4 سال پیش صداش میکردیم عزیز...

    برای من مادربزرگ زنی ست نحیف

    با سرفه های ممتد و قرص های زیر زبانی

    که همیشه خدا چایی اش به راه است

    و نهارش به اندازه یک مهمان بی خبر که تو باشی، اضافه تر...


    + یکهو همینجوری بی هوا دلم تنگش شد.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵

    هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت

    شبی که فرداش آزمون دارین
    آهنگی گوش ندین که توش عدد داشته باشه...

    ( امضا: دختری که در شرایط مشابه به زور 95 به خورد گوشش دادند.)
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۶ خرداد ۹۵

    معمولی ماندنم آرزوست...

    خدا به یه سری از آدما اعصاب فولادی داده

    به یه سری چونه پلاستیکی

    به بقیه مرض اعصاب دائمی...


    + یه گونه بسیار نادری هم هس

    خدا بهشون چیزی نداده

    ولی از ۳ گروه دیگه دورشون کرده!

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۳ خرداد ۹۵

    و دکتر واتسون حتی...

    در وصف جذابیت شرلوک هلمز همین بس که وبلاگ نویس بود...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵

    بعد توقع دارد دختر رویاها هم بشود.

    آدم چقدر میتواند گند اخلاق و مزخرف و صد البته بد خوراک باشد
    که وقتی مادرش صدایش میکند "بیا میوه هاتو ببر بخور"
    یک جور خاصی خواهش توی صدایش باشد؟
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵

    هوش و حواس درسد و حسابیم آرزوست

    به درجه ای از عرفان رسیدم

    که برای کارت مسکن

    رو گوشیم همراه بانک پارسیان نصب میکنم!

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    دخترا پشت کنکور نمونید که خانوم خونه دار میشید جا دکدور!

    ساعت ۱و ۴۵ دیقه نصفه شبه

    مردم یه چشم خوابیدن

    من هنو دارم تو آشپزخونه ظرف میشورم.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    زبان فارسی تا بوده خر بوده...


    + مایع حرف شویی | جلال رفیع

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۵

    یکی ایدز میگیره؛ یکی سرطان؛ یکی هم تب کامنت!

    یک سالیه یه مرضی به جون من افتاده مث تبخال

    باید اسمشو گذاش " تب کامنت "

    هر از گاهی ظاهر میشه

    بعد دوباره میره ته ته ذهنم گم و گور میشه 

    اینجوریه که یه مدت بیخودی فک میکنم

    واسه پست های دوستام کامنت گذاشتم

    بعد میرم ۷-۸ تا از پستاشونو چک میکنم

    اونوخ تازه یادم میاد فقط رفتم خوندمشون

    ینی اصن کامنتی درکار نبوده

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    حالا میخواد مالی باشه، جانی باشه، یا عاطفی...

    گاهی وقتا آدما زیاده خواه میشن

    عالم و آدمو کچل میکنن

    تا خواسته ی زیادی شون برآورده بشه

    و خب به خواسته اشون هم میرسن

    اما گاهی وقتا یه آدم های دیگه ای هم هستن

    حداقل های بدیهی بقیه آدما

    براشون رویاست

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    اردی بهشت مردم، اردی جهنم ماست...

    هیچ توجه کردین
    خدا هرچی دیازپام تو دست و بالش بوده
    پودر کرده 
    ریخته تو هوای اردیبهشت...
  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    رحم اللهُ من یقرأ فاتحه مع الصلوات

    در اون زمان های قدیم

    ما یک آپشنی داشتیم

    به نام حس نوشتن

    ذارتی به ذورتی مطلب مینوشتیم

    در وبلاگ خویش پست مینمودیم

    منتها از اونجایی که 

    این فالوعرا چشمون زدن

    و چشتون دراد

    دیگر آپشنمان ما را بدرود گفته

    و ما ماندیم و جای خالی اش

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    سید بودن خوب بودی اسدیه...

    + نذری های این هفته من

    دستشون درد نکنه

    گل بی پولیه الان

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۵

    غیر معمولی، abnormal، غیر قیاسی

    آدمایی که برای خرید شارژ ۵ تومنی به این صفحه میرسن،

    ۲ دسته اند:

    ۱.آدمای معمولی که عدد ۳ رو وارد میکنن

    ۲.آدمای غیر معمولی که ۵ رو وارد میکنن


    +تا بصل النخاعم سوخت ینی

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۵

    دیش دیرین دیرین دیرین دین

    آخ که شهرزاد و فرهاد ازدواج کردن

    ما را شادی سر گرفت

    دیش دیرین دیرین دیرین دین

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۵

    همه برگشته اند جز حس نوشتنم

    وبلاگ نویس هایی که میخونمشون

    خواننده هایی که داشتم

    حس نوشتنم

    همه نیستند

  • ۸ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۷ ارديبهشت ۹۵

    ناموساً چرا فیزیک اینجوریه؟

    +همشونم میخوان بگن ۴

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵

    همیشه اول فکر کنید بعد تایپ؛ حتی موقع چت با رفیق فاب

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵

    دتر کو ندارد نشان از وٍ مار/ تو بیگانه خوانش، مخوانش کیجا

    - نمیدونم این چن وقته چرا این همه وسیله میشکنه؟

    + میشکنه یا میشکونی؟

    اصن ۲۰ سال پیش که تازه عروس بودی،

    چیکار میکردی؟

    - اون موقع ها که اصن خیلی بد بود

    هی ظرف میشکستم

    مخصوصا وقتی مهمونی میرفتیم!

    + مامان من بهت افتخار میکنم

    که خراب کاری هاتو گردن میگیری


    # از شروع ۹۵ تا حالا ۱ لیوان و یه کاسه شکسته.

    برای پست های شما عنوان مینویسیم

    با قیمت مناسب

    بلاگی ها شامل 20% تخفیف میشوند

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۹۵

    این قسمت: جایزه بزرگ


    25متر آشپزخونه ی پر شیشه خرده رو جارو کردم

    ⤴ رو داده میگه اینم جایزه ات

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۹۵

    دنیا به امّیده...

    کاش "امید" هم مث دستمال شعر های بچگی بود

    زیر درخت آلبالو گم میشد

    بعد که دلت براش تنگ میشد،

    میدوییدی پیداش میکردی 

    وصلش میکردی به خودت

    و همه چیز مث روز اولش میشد

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۹۵

    احمقانه نیست؟

    به شکم دراز کشیده ام

    یک بالش گذاشته ام زیر دستم

    اشعار سید علی صالحی را میخوانم

    به نبود معشوقه اش " ری را " که فکر میکنم

    اشک هایم خودشان می آیند

    لعنتی ها چه می فهمند 

    برنامه ام میگفت درس هفتم معارف دوم را

     باید دست کم ۴۰ دقیقه پیش تمام میکردی...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵

    پتانسیل تولید یک دریای خزر از آبغوره دارم الان

    وقتی مطالعه ام به مرز ۶ ساعتم نمیرسه
    وقتی کنکوریا تو وبشون میگن که ۱۲ ساعت در روز میخونن
    وقتی یه سال موندم و هیچی به هیچی
    وقتی دور تا دورم پر کتابهای نخوندس
    وقتی پایه ام ضعیفه
    وقتی همش از برنامه جا میمونم
    وقتی زارت و زورت مهمون داریم و مهمونی میریم
    وقتی پیش بینی رتبه ام براساس کنکور سال قبل تو سنجش از پارسالم بدتره
    وقتی پیشبینی رتبه کانون حالمو میگیره
    وقتی ...

    + کانون فرهنگی آموزش قلم چی، ازت بیزارم
    به اندازه تمام عمرم اعتماد به نفسمو ازم گرفتی
    تا عضوت بودم پشتیبانات
    حالام پیشبینی رتبه و رشته ودانشگات
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵

    همچنان به این عشق میمیرم که برم خر طراحا رو بگیرم!

    بی صاحاب بشه این کنکور

    هر وبی میری یه سرش وصله به این لعنتی

    عذاب وجدان نخوندنت میکشه تو رو...

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۵ ارديبهشت ۹۵

    یهو یادم افتاد

    چند ماه پیش وقتی اینستاگرامم رو غیر فعال کردم

    یهو در عرض ۲ ساعت ۵ تا از فالوئرهام کم شد

    اینستافالو رو که چک کردم

    دیدم دختر عمه ها و دختر داییم بودن!

    الان که نگاه کردم

    از همکلاسی ابتداییم گرفته

    تا هم مدرسه ای های پارسالم

    و آدم هایی که اصلا نمیشناسمشون

    کلن 43 نفر همچنا فالو دارن آیدیمو


    +یادم باشه یه چشم غره برم بهشون آخر هفته

    ++ عملیات با موفقیت انجام شد!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ ارديبهشت ۹۵

    دختری با گردن کج نوشت...

    معلم ها آدم های خوبی هستند 

    به ما سواد یاد می دهند

    از ما امتحان های سخت سخت میگیرند

    ما را از کلاس ها بیرون میکتند

    تک تک رفتارهایشان زیر ذره بین ماست

    ما گاهی به مشکلاتشان میخندیم

    اما تمام آه های معلم ها گلوی ما را میگیرد

    ما معلم ها را دوست داریم.

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۴ ارديبهشت ۹۵

    گوشیا رو ندین دست ماماناتون!

    + موز دراومد

    - ؟

    + موز دراومد الان

    - چی؟

    + موز دراومد دیگه

    - o_O ینی چی؟

    + لول ۱۵۰ اومدم موز در اومد!

    - Fruite sugar splash و میگی؟ |:

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۳ ارديبهشت ۹۵

    بیان حامی زنان (:

    اینکه بیان در روز مرد به خانوم ها هم هدیه داد،
    منو یاد یه اتفاقی میندازه:
    من سیدم 
    آشناها بهم نذر میکنن
    فک کنم ۵ یا ۶ ساله بودم
    خونه پدر بزرگم رو ایوان،
    من و دختر داییم بازی میکردیم
    که عموی مامانم یه اسکناس به من داد گفت 
    این نذری سید کوثر
    دختر داییم گفت:
    من سید زهرام پس من چی؟
    یه دیقه بعد ما باز داشتیم بازی میکردیم
    درحالیکه یه اسکناس کپی اسکناس من تو دستای زهرا بود.
  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۹۵

    سه نسل به روایت تصویر

    ۱.شب تولد یک سالگی من

    ۲.روز پدر مبارک

    ۳.برای پدربزرگم یک فاتحه لطفا...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵

    همه مسئولیم

    من در برابر تمام رفقای مجازی ام مسئولم

    چه زن چه مرد

    و درد آور است وقتی 

    حتی یک راه حل ساده برای حل مشکل یکیشان

     به ذهنم نمیرسد


  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵

    زیر باران باید رفت


    +بانوی آلوچه به دست...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ فروردين ۹۵

    فاجعه ی حافظوی

    در عمرم تمام برنج های آبکش شده ای که قرار بود

    تنها سرگاز بگذارم و چند دیقه بعد -هنوز دقیق نمیدانم- زیرش را خاموش کنم

    سوخته اند

    تمام تمامشان

    از این سوختن ها که ته دیگ فقط سیاه میشود نه ها

    از آن ها که تا روی برنج سیاه و زرد میشود

    و انگار باید پوست بکنی و داخلش را بخوری

    پر از بوی دود و طعم کربن!

    نصف بیشتر کتری های پر آبی که برای دم کردن چای گذاشته ام

    سر رفته 

    خانه به آتش سوزی یک جرقه فاصله داشت

    اگر مامان خانوم نبود

    و خدا را شکر که همیشه بود

    و کاش همیشه باشد

    نصف بیشتر تکالیفم در ۱۲ سال تحصیلم در مدرسه نوشته میشد

    یا کلا نوشته نمیشد و خوانده نمیشد و حالا ضعف پایه کمر شکن است

    چون اول تنبلی نوشتن در دفترچه بود

    و دوما فراموشی فراوان

    اما نوبر تمام این ها

    آهنگ تو از کجا پیدات شد از امیر عباس گلاب است

    ۸ روز دارمش

    یک بار گوش ندادم

    و این یعنی فاجعه حافظوی

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ فروردين ۹۵

    بیاید نرویم دوستان...

    کاش به جایی برسیم

    که کمتر شاهد رفتن رفیقای مجازیمون باشیم


    +امروز یه پست نوشتم

    از زبون کوثر ۱۹ ساله

    به کوثر ۲۴ ساله

    تاریخ انتشارش درست ۵ سال بعده

    حالا تا اون موقع زنده ام یا مرده

    با خداست.

    اصلا شاید دیگه اینجا ننویسم اون موقع

    میترسیدم

    نکنه ۵ ساله بعد باهاش گریه کنم

    دلم بشکنه

    از آدما فقط سراغ یکیو گرفتم

    تازه تاکیدم کردم بهش زنگ بزنم :)

    از خودم از آرزوهام پرسیدم

    نکنه شرمنده الانم شم

    موقع نوشتن همش میترسیدم شرمنده آینده ام باشم

    چه زندگی قاراشمیشی جدا

    فقط کاش از خودم یه ماشین داشته باشم

    بیزارم از تاکسی گرفتن

    اینکه مامان و بابا منو برسونن هم یه جاهایی واقعا معذب کنندس

    راننده شخصیم نیستن که 

    اما کمتر پیش میاد بگن نه 

    * این هم باید منگنه بشه به نامه ای به خود ۵ سال بعدم.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ فروردين ۹۵

    منم یه یه مغز در رفته....

    نشستم وسط هال
    ۵ دیقه یه بند با لحن شقایق دهقان تو دورهمی
    داد میزنم:
    پیمان، پیمان، پیمان،پیمان
    بعد به خودم میگم:
    یه پیت ٍ پاتٍ مغز داشتیم 
    اونم پر...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۶ فروردين ۹۵

    خروس ناتو خر است...

    [ نوک حنا و دوس پسرش ] که یادتونه

    گودزیلای خونه صاحابشونه

    هر روز بعد از ظهر ولشون میکنه تو باقالی های حیاط

    غروب به غروب هم با کمک مامان خانوم جمعشون میکنه

    از اون جایی که امروز هر دوتاشون خونه نبودن

    وظیفه خطیر جمع آوری این ۲ عزیز! به عهده آقای پدر و من افتاد

    جاتون خالی

    نبودید ببینید یه خروس ۷۸ کرومزومی زپرتی

    چجوری یه مرد ۵۰ ساله رو یه ربع دنبال خودشون دوئوند

    از دور حیاط گرفته تا روی دیوار!

    در نهایت آقای پدر بنده ی سیاه شده از خنده رو با ۲ چشم غره خفیف

    و جمله ی "این چه مسخره بازیه این دختره راه انداخته"

    به خانه همراهی کردن...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۳ فروردين ۹۵

    بستنی نعمت دوس...


    بانو در راه بازگشت از سنجش...

    +اینستاگرام شده اینجا!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۰ فروردين ۹۵

    برای خوب شدن حال...

    یکی برای خوب شدن حالش رمان مینویسه

    یکی برای خوب شدن حالش رمان میخونه

    یکی هم برای خوب شدن حالش نباید رمان بخونه...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۹ فروردين ۹۵

    خود منظمش آرزوست...

    پتوی گودزیلا افتاده وسط هال

    شلوارش وسط اتاق

    کتاب قصه هاش زیر تخت

    اونوقت مامان اومده لیوان آب منو از لب تاقچه برداشته

    میگه: چرا اینقد تو شلخته ای؟

    میگم: به من میگی شلخته،

    پس اون یکی چیه؟

    میگه: خواهر توئه دیگه!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ فروردين ۹۵

    مهرداد صدیقیان در "خورشید"

    پسره میدوئه تو پارکینگ و داد میزنه: خورشید...خورشید...

    میگم: زهرمار

    بابا میگه: این پِدَ سُّختِه شونه فاش ندن!

    ( یه این پدر سوخته ها فحش نده. )

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ فروردين ۹۵

    تنهایی یعنی...*


    در یه همچین مواقعی

    کسی نباشه که باهاش حرف بزنی...


    * با لحن "خندوانه یعنی" جناب خان لطفا.

  • ۸ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۱۳ فروردين ۹۵

    عید خود را چگونه گذراندید؟ ۳


    + دیس بزرگه کار منه

    :)

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵

    کاش ما آدما یاد بگیریم...

    ۱.قلبامون از فولاد نیست
    پتانسیل شکستن دارن...

    ۲.وقتی به کسی احتیاج داریم
    اندازه ای که موقع درخواستمون بهش احترام میذاریم
    بعد از انجام شدن کار هم همون قدر بهش احترام بذاریم
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵

    هیچوقت یک ایرانی رو تهدید نکنید!

    داره شیرینی خونگی درست میکنه

    میگم: مامان یدونه شیرینی هم به ما بده

    با اخم یه تیکه قالب نزده رو میذاره تو بشقابم

    میگم: شنبه که بشه 

    همه تون میرین مدرسه

    من میمونم و این خونه و تمام این شیرینی ها

    میگه: وقتی همه شونو تو اتاق گذاشتم 

    درشم قفل کردم

    کلید رو هم با خودم بردم

    حساب کار دستت میاد...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵

    ۳ ماه مونده فقط...بخون.

    عذاب وجدان چیز خوبی است

    برای دختری مثل من...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵

    و حموم حتی...

    از مهم ترین آپشن هایی که بهشت داره

    اینه که دسشویی نمیری!


    + امضا: بانویی که در صف دسشویی قبل از خواب همیشه خدا آخره.

  • ۶ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ فروردين ۹۵

    هوش و حواس درسد و حسابیمان آرزوست


    دوستان بیاییم موقع خریدن هرچیزی چش و چالمان را خوب باز کنیم

    موقع خریدن کتاب، بیشتر.


    +زرد اختصاصی از زمان جنینی عمومی ها را هم به عنوان اشانتیون داشت!

    ۳۷ هزار و پونصد تومن پول بیزبون عیدیمو دادم پای زرد عمومی!


    الحاقیه: زرد عمومیا رو بردم سوت پایان گرفتم! :)

  • ۵ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۰ فروردين ۹۵

    و بالعکس حتی...

    یه اعتقادی دارم من، اینکه
    آدمی که ورعید حالش رو نمیپرسی 
    عید نباید بری خونشون عید دیدنی...
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ فروردين ۹۵

    عید خود را چگونه گذراندید 2

    یه دریاچه دوسداشتنی

    بعد از ظهر 2 روز پیش

    همراه با کل شی قدیر


    +[ اینجا ] وبلاگ آقای روانی است

    ایشون یک مسابقه راه انداخته

    ما را هم شرکت داده

    هر کسی دوسداشت

    زیر پستش از 0 تا 20 یه نمره به من بده.


    +تشکرات

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ فروردين ۹۵

    شعور خریدنی نیست...

    انتظار شعور از یسری از آدما
    مث انتظار تولد کوسه از ماهی قرمز عیده!
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳ فروردين ۹۵

    خودم جان...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۹ اسفند ۹۴

    نرم نرمک میرسد اینک بهار...


    یا مقلب القلوب و الابصار
    یا مدبر اللیل و النهار
    یا محول الحول و الاحوال
    حول حالنا الی احسن الحال

    + ۹۵ تون مبارک
  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۹ اسفند ۹۴

    کپسولی خر است.

    اینجا شمال ایران است

    صدای من را از اتاقم میشنوید

    ما هنوز هم از ترکش های چهارشنبه سوری در امان نیستیم!

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۹ اسفند ۹۴

    دخترک هماهنگی دل و چشمش را میستاید، هر دو پر اند...

    بیزارم از این آرامشی که ندارم

    از این استرس

    از این ترسی که همیشه ته دلمه

    از این حسی که لرز میشه

    میشینه تو دستام

    بغض میشه

    میشینه تو گلوم

    بیزارم از این زندگی

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۸ اسفند ۹۴

    مال پای هفت سین...

    شمام اگه از ساعت 3 و نیم تا 6 و نیم یه بند ایستاده پای گاز سمنو هم میزدین

    نه دست داشتین نه پا...

  • ۴ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۳ اسفند ۹۴

    از بلندترین ساکت شو دنیا هم کارآمد تر...

    استفاده از هندزفری بدون پخش موسیقی
    بهترین روش برای ساکت کردن یک گودزیلای دهه ۸۰ی است
    درست وقتی که میخوای چند صفحه کتاب قبل از خواب بخونی...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۳ اسفند ۹۴

    من آرومم تا وقتی تن کسی نخاره...

    من خشن نیستم،

    اهل جنگ و دعوا و مرافعه هم نیستم.

    اما نمیتونم تضمین کنم،

    کسی که اذیتم میکنه رو

    10 برابر بدتر اذیت نکنم.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۱ اسفند ۹۴

    اندر مزایای کلش و سنجش میزان IQ

    ۵ دیقه یه نفس پشت تلفن 

    داره نحوه ی چت در کلش رو 

    واسه رفیقش توضیح میده

    اونوقت طرف هنو

     موفق به ارسال یک عدد نقطه نشده!

    بهش میگم:

    تو را یک عدد خنگ رفیق است.

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۷ اسفند ۹۴

    ۱۸ سالگی...

    دخترم؛

    مادرت چند شب پیش شمع های ۱۹ سالگی اش را فوت کرد.

    ۱۸ سالگی اش بی تعارف خوب نبود.

    دوست داشتنی نبود

    روابطی که قطع شد

    موهایی که سفید شد

    معده هایی که از قرص پر شد

    و دست هایی که همچنان می لرزند...

    غم هایی که از شادی بیشتر بود

    درد هایی که از عشق

    و تنهایی که از همه چیز بیشتر تر...

    خلاصه ۱۸ سالگی خوبی نبود مادر...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۳ اسفند ۹۴

    9 اسفند 75

    یک ساعتی میشد که پشت در منتظر بودند.

    زن جا افتاده ای تسبیح به دست صلوات میفرستاد.

    این یک ساعت از آن ۹ ماه طولانی تر به نظر میرسید.

    ساعت حوالی ۱۰ و نیم بود که،

    صدای گریه دختر بچه ای در راهروی بیمارستان پیچید.

    کوثر به دنیا آمده بود...

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۹ اسفند ۹۴

    رای اولی

    ما نیز رای دادیم امسال!✌
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۷ اسفند ۹۴

    از سری خوشبختی های یک دختر امروزی

    وقتی همون لباسای همیشگیتو میپوشی

    و همه بهت میگن چقد لاغر شدی!

    در حالیکه ۵ کیلو اضافه شده به وزنت...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۵ اسفند ۹۴

    مرد، بودن یا نبودن، مسئله این است!

    +شنیدم سایز لباسات به مردونه رسید.
    درحالیکه دست به گونه ها و چونه اش میکشید گفت:
    -داریم درمیاریم.

    پسر هم پسرهای قدیم...
  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۵ اسفند ۹۴

    خود امیدوارم آرزوست...

    بغض کرده بود

    چشمهایش تار میدید

    دلش کمی درد و دل با رفیقش را میخواست

    دماغش را بالا کشید

    و آرام، لعنتی بر تغییرات هورمونی فرستاد.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳ اسفند ۹۴

    در رحمتت را نبند لطفا.

    خدای خوبی ها یک منی این جاست 

    که عجیب کم تلاش است

    توجهش به هر چیزی که باید، نیست...

    خوب میدانم این من حرف گوش کن نیست

    زورش می آید روزی چند بار رو به قبله ات بایستد

    غیبت میکند، دروغ میگوید؛ کم هم نه.

    و " بالوالدینا احسانا " را کمتر رعایت میکند.

    تا به مشکلی نخورد فکرت را در پستو ترین پستوی مغزش نگه میدارد.

    اما تو که فراموشش نمیکنی، هان؟

    تو دوستش داری مگر نه؟

    کمکش کن خوب؟

    ماه به ماه رتبه سنجشش بدتر میشود.

    روز به روز تلاشش کمتر میشود.

    ثانیه به ثانیه نا امید تر میشود.

    این من آنقدر " چشم سو ببرد " است

    که هر دو خوب میدانیم بعد از کنکور باز فراموشت میکند.

    اما تو فراموشش نکن، باشد؟

    میشود این روز ها کمی بیشتر از قبل کمکش کنی؟

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳ اسفند ۹۴

    محض شکستن سکوت این چند روز.

    یه تصادفی شد یک ساعت و نیم پیش

    درست جلوی در خونمون

    جوری واسه تماشا 

    ماشین دو طرف خیابون پارک شد 

    که تو عزا و عروسی سابقه نداشته...


    + خواهری امروز کمربند قرمز گرفت.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۹ بهمن ۹۴

    چایی پزان

    + چقد چایی ریختی؟

    - چقد باید میریختم؟

    + خوب بگو چقد ریختی؟

    - تو اول بگو چقد باید میریختم؟

    + ۳ تا قاشق

    - من ۲ تا و نیم ریختم

    + چی؟ اون چایی خارجیه؛

    کمش کن. نصف قاشق بسه...


    # از من به شما نصیحت

    تلاش نکنید معلم جماعتو دور بزنید

    قطعاً سه پله از شما جلوترن!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ بهمن ۹۴

    کوکو سبزی نیز در زمره ی سبزی خورشت می باشد!

    - ناهار چی داریم؟

    + سبزی خورشت.

    - سبزی خورشت طیف قورمه سبزی تا ترش(🍀)واش رو شامل میشه

    کدومش دقیقا؟

    + واسه تو چه فرقی میکنه

    همیشه یه ایراد آماده برای گرفتن داری...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۴ بهمن ۹۴

    در حسرت اویی که هرگز نبود...

    دخترک امتحانش را خراب کرده بود،

    پسر برایش کیک خرید.


    دخترک لب برچید،

    پسر ناز کشید.


    دخترک فکری شد،

    پسر خنداندش.


    دخترک پدرش رفت،

    پسر آغوش شد.


    دخترک طرف تاریک شاهزاده سوار بر اسب سفیدش را دید،

    پسر حامی شد.


    دخترک برادر داشت...


    +نداشتن برادر بزرگتر همیشه از بزرگترین حسرت های زندگیم بوده...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۳ بهمن ۹۴

    دلاکی زینب خانوم با قیمت مناسب

    جوری منو سابید امشب،
    که در قرن ۲۱ سابقه نداشته.
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۳ بهمن ۹۴

    داستان همون سنگ و نادون و چاه عمیق و هزار دانشمنده!

    به جهنم که فامیلی غلطتو تایید کردی

    و دیگه نمیتونی کاریش کنی

    خونه پرش کنکور 96 میشه دیگه...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۲ بهمن ۹۴

    کنکور خر ترین خر دنیاست...

    رفتم کنکور ثبت نام کنم

    دیدم فامیلیم تو سایت اشتباه ثبت شده.

    تا شنبه هم دستم به هیچ جا بند نیست.


    +ما اگه شانس داشتیم

    خدا یک پکیج خوشبختی

    با ضمانت مادام العمر 

    برامون میفرستاد.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۱ بهمن ۹۴

    دخترک خیال پرداز!

    همش فک میکنم 

    اگه یه روزی دخدر دار بشم

    اینجا رو نشونش بدم

    چه حسی پیدا میکنه؟

    البته اگه بلاگ آلزایمر نگیره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۸ بهمن ۹۴

    صرفاً جهت غرغر...

    ساعت ۱۲ و ۱۰ دیقه شبه

    لپ تاپو وسط فیلم  رو هایبرنات گذاشتم

    شارژش پر شده اما هنوز به برق وصله

    تختمم ۱ هفته اس مرتب نشده

    یک عالم خرت و پرت روشه

    مقنعه وپالتویی که جمعه واسه آزمون پوشیدم هنوز رو دسته تخته

    درصد فیزیکم منفی ۲ شده

    یک هفته اس رو تخت خواهرم میخوابم

    موهام چرب شده

    هنوز مسواک نزدم

    بیشتر از ۲ ساعته که دشوری دارم

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۸ بهمن ۹۴

    دخترک ظاهر بین احمق...

    پیج اینستاشو دیده بودم

    خونه نگو کاخ

    استخر به چه بههههبههههی

    دور همی با رفقا

    گفته بودم:

    اینا هر چی بخوان دارن!

    امشب یه سر زدم به پست های قدیمی ترش

    یه عکس بود خیلی قدیمی

    2 تا بچه بالا سر یه مرد خوابیده

    یه مرد شهید

    بابا میخواست...


    + برای شهادی روح همه شهدا یه صلوات لطفاً

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۵ بهمن ۹۴

    دریا که چیزی نیست، عجب دلی داره...

    همیشه خدا یه پایه رفاقتم ناخواسته میلنگید

    اهل نامردی نیستم 

    اما رفاقت انگار برام تو ۴-۵ سال خلاصه میشد

    ولی معرفت این دخدر عجیب شرمنده ام میکنه.

    [ اینجوری ]

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۵ بهمن ۹۴

    گاهی یک واژه چه ها که با آدم نمیکند...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۴ بهمن ۹۴

    ما به هم کمی آرامش بدهکاریم...

    همیشه پشت قهقهه ها یه هق هق تلخه.
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۴ بهمن ۹۴

    چیستان

    + اون چیه که تو صبح یدونس

    تو ظهر هم یدونس

    تو شب 4 تا؟

    - نقطه

    +تو از کجا میدونی؟

    - به قول بابا اون وقتا که تو 

    به سیب زمینی میگفتی دیب دمینی

    ما این سوالا رو از خودمون میساختیم!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ بهمن ۹۴

    حالا هی شما ایمان نیارین

    خدا یک فضای بسیار کاربردی آفریده

    به اسم زیر تخت

    از جوراب بوگندو اول هفته

    تا کتابی که قراره فردا بخونی

    توش پیدا میشه!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۳ بهمن ۹۴

    آزمون بر وزن ریدن!

    وقتی مامانت ازت میپرسه:

    هفته بعد آزمون داری؟

    لازم نیست جوابشو بدی

    خودش خوب میدونه برنامه چجوریاس

    شما فقط باس با انگشت سبابه و وسطی دست راست

    2 بار آروم بکوبی رو شقیقه ات 

    بعدش بگی فاتحه مع الصلوات.

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    این چه وضشه؟

    برف نمیزنه ها...

    اما انگار آب دَشّویی ما از سیبری لوله کشی شده.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    تو دبیرستان های کره هم دخترا راه میوفتن دنبال پسرا!*

    دقت کردین تو وبلاگ های آقایون فقط خانوما نظر میدن؟


    +در راه رضای خدا یکی RSS و نحوه استفاده ازشو بگه

    تا ما هم بدونیم داستان چیه؟


    * به جهنم که عنوان #زنان_علیه_زنان شده.

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    کلتت بانو

    از ساعت 11 صبح تا 3 بعد ظهر به بیگاری جمعه گانه دعوت بودیم...

    [ اینجوری ]

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    لبو لبوووووووو*

    لبو خیلی خوب است

    درست به همان اندازه ای که 

    دندان درد بد است.


    * با لحن جناب خان بخوانید لطفا!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۹ بهمن ۹۴

    برف، ثلج، SNOW

    برفی که از سمت گیلان آمده بود ببارد؛

    باران شد و ابر شد و رفت.


  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۸ بهمن ۹۴

    مشکوک بر وزن مفعول!

    من نمیدونم این چه مسخره بازی ایه که راه افتاده

    فری*گیت فیل/تره

    سای/فون نیز هم

    به علاوه نسخه دسکاری شده اپرای اندرویدی

    وبلاگ ها و وبسایت ها در ابعاد زیاد و در مدت کم

     یکی یکی دارن فیل/تر میشن

    مشکوک نیس یکم؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۷ بهمن ۹۴

    همه ناراضی!

    شاهنور خیلی شکایت از شکستگی های لوله داشت.

    سبحان الله! این چه بدبختی است آب این محل را گرفته!

    آقای پدر هم ناراضی. من هم ناراضی. عمو غفار هم ناراضی.

    فلان فعله هم شاکی. خدا عاقبت امور را اصلاح کند.


    + روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه،با دخل و تصرف

    + آلما توکل فیلتر شد!!!

    ۹۸یا هم access denied میزنه!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۵ بهمن ۹۴

    گناهش باشد پای سازمان بی تربیتِ سنجشِ بی تربیت...

    لمیده ام روی تخت

    پست های در و همساده ها را میخوانم

    نیشم تا بناگوش باز

    و با دو انگشت شست و سبابه دست چپ دماغم را میفشارم

    که صدای خنده ام در نیاید

    خدا لعنت کند این کنکور را

    و تظاهر را نیز هم

    که ای وای من 

    این نت لعنتی در اتاق، ما را جواب کرده...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۴ بهمن ۹۴

    غم، حُزن، SADNESS...

    به نظر من چشم ها تو وجود آدما

    مث دخترهای خونوادس.

    مهم نیست درد به کدوم عضو برسه؛

    دختر غصه آماده ی خوردن برای هرکدومشونو داره...


    +این پست قرار بود پر فحش و دری بری باشه

    منتها باز هم خانومی کردیم و سکوت...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۳ بهمن ۹۴

    من هم 10 هزار منطقه 3 ...

    بعد از چند ماه بالاخره آمار قبولی رفقای راهنماییمو یافتم

    صفا پزشکی اراک

    فائزه دندون بابلسر

    سید زهرا مهندسی نفت

    راضیه عمران

    فائزه سادات هم یکی از رشته های خوب مهندسی

    تو منطقه 2 همشون!


    +جای غصه خوردن

    6 ماه مونده رو تلاش کن...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱ بهمن ۹۴

    خودآزاری یا لجبازی مسئله این است...

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۲۷ دی ۹۴

    طالع بینی، فال گیری، رمّالی

    اینو ببینین 

    [ طالع بینی این هفته رنگی رنگی ]

    به ماه کاپریون ماپریون و امتحان سخت و بدجنسی بقیه کاری ندارم

    حتی مهم نیست اون مثلا عاشق دل سوخته

    مهم اون خط آخره که میگه:

    "یکی از آدم های اطرافت اصولا عقل نداره"

    حالا کدومشون؛ خدا عالمه!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۲۲ دی ۹۴

    پاستا!

    روایت داریم یکی از عذاب های جهنم برزخی

    دیدن فیلم کره ای با زیرنویس انگلیسیه...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۵ دی ۹۴

    من فقط هیچی نیستم...

    به خودم قول داده بودم نرم سمت نوشته هاش...

    بعد از 2 هفته تقریبا رفتم اینستا

    نوشته بود:

    هر چیز که در جستنِ آنی،آنی...

    فکر کردم خب من کیم؟

    هدفم چیه؟

    خواننده باورت میشه؟

    یه ربع فکر کردم

    اونوقت گفتم:

    هیچی؛ هیچیِ هیچی

    راستشو بخواید 

    من یه دختر 18-19 ساله ام که فقط هیچی نیست...

  • ۳ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۴ دی ۹۴

    خدا سر شاهده؛ تاریخ چیز مهمیه...

    تا حالا پیش اومده تاریخو گم کنی؟

    بعد بری سراغ سالنامه ها و تقویم هات

    تلاش هم بکنی که یکمی از حافظت مایه بذاری؟

    اونوقت بفهمی که: هی وای من

    هر جوریم که تا فلان تاریخ جون بکنم 

    برنامم جفت و جور نمیشه!

    یه چند روز که گذشت تازه بفهمی

    یک هفته از دنیا جلو افتادی

    و هم اینکه هیچوقت نباید به حافظه ات اطمینان کنی...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۲ دی ۹۴

    بانوی نسبتاً آشپز

    امروز موقع سرخ کردن کتلت

    حال مادری رو داشتم

    که ۴-۵ تا از  دختراش دم بختن

    اما واسه هیچکدومشون 

    جهیزیه درسد و حسابی آماده نکرده

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۵ دی ۹۴

    گرسنگی بیشتر از اینکه مربوط به هیپوتالاموس باشه به نوع غذا مربوطه

    مامان خانوم صدامون کرده واسه شام

    مطهره میگه: من که پُرِپُرم؛ شام نمیخورم

    میگم: کباب داریما

    میگه: حالا چجوری کباب بخورم من؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۳۰ آذر ۹۴

    برسد به دست آقای پدر

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    « و أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین» *

    اولین بار تو خندوانه باهاش آشنا شدم
    اینترنتی کارت گرفتم
    مامان و بابا وقتی فهمیدن تا ۲ ساعت باهام حرف نمیزدن
    اینجا ]راجع به حرکت جالب یک مرد برزیلی نوشته
    بخونیدش لطفاً

    * سوره بقره آیه 195
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ آذر ۹۴

    خواهر فهیم و شعورمندمان آرزوست!

    خالم زنگ زده میگه:

    کوثر وقت داری امروز ما بیایم 

    برای دوقلوها پاورپونت درست کنی؟

    + آره خاله شامم بمونین پیشمون

    - خیلی خب پس ما 1 و نیم اونجاییم

    # کجا دارن میان الان؟

    ما هنوز ناهار نخوردیم که!


    مدیونین فک کنین # ِمهمون نواز خواهر کوچیکم بود!

  • ۲ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    کلپچ مجازی

    تو خونه نشستی 

    پشت یه دستگاه لعنتی

    بخاطر یه کنکور لعنتی تر

    اونوقت دیدن عکس های پیاده روی دونفره ی

     حاجی و جضرت عروس برای اربعین 

    حکم کلپچ کله سحر رو داره!

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴

    چنان خواهری دارم که خدا دلش سوخت به حال زن داداششو بهمون برادر نداد!

    -اینجا نشستی چیکار؟

    +برم پایین چیکار کنم؟ تبلتو مامان گرفته تا 4 شنبه هم نمیده...

    -باهات دعوا میکنم بری بیرون

    تو میگی تبلت ندارم 

    درسمم خوندم

    دیگه چیکار کنم

    منم میگم مامان بت تبلتتو بده

    +آآآآی نکن عوضی(با صدای بلند بخوانید)

    - چته؟

    +مثلا داریم دعوا میکنیم دیگه!

    -زهر مار گمشو بیرون دیگه(ایضا با فریاد)

    [5 دیقه بعد]

    + سلام بابا خوبی؟

    ...

    + درس ندارم مامان گفت اگه تو بذاری بهم تبلت میده!

    ...

    + دو زنگ آخر ورزش داشتیم معلم یادش رفت بگه. بگیرم؟

    ...

    +مرسی خداحافظ


    خلاصه این آبجی خانوم ما تبلتشو گرفت و بازی کرد
    منتها کل مکالمه با آقای پدر سوری بود و مامان خانوم رو عمیقا دور زد!
    پدر سوختگی رو باهاس از دهه 80یا آموخت!
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۴ آذر ۹۴

    خود واقعیم آرزوست

    من اگه حوصله سر بر ام

    اگه شفتم و مسخره

    اگه گاهی زیادی حرف میزنم

    اگه بی معرفتم

    و حتی اگه بد دهنم

    لطفا همینجوری تحملم کنید

    بیشتر از این نمیتونم خودمو سانسور کنم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۶ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۲ آذر ۹۴

    موبایل، تلفون الموبیل، CELL PHONE

    -بابات گوشیشو چند گرفت؟

    +نمیدونم من اصلاً نقشی تو خریدش نداشتم

    صبح رفت بیرون

    ظهر اومد گفت گوشی خریده

    #دقیقاً، بابای منم صبح رفت سرکار

    ظهر که اومد گفت:بچه ها بیاین با گوشی جدیدم آشنا شین...

    -آقای پدر هم مث باباهای شما صبح رفت

    بعد ظهر اومد دیدیم گوشی خریده پولشو داده

    تازه میگفت: حالا ببین خوب هست یا نه؟


    + ویندوز 10 مان را عاشُق گردیدیم...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۴

    ویندوز 7 اسبقمان آرزوست...

    ریدم به ویندوزم!

    خدا لعنت کنه اونیو که

     ایده آپدیت ویندوزو تو سر من انداخت...

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۴

    خرچنگ cancer سرطان

    تنها یه چیز از سرطان داشتن بدتره

    اینکه بچه ای داشته باشی که سرطان داشته باشه...



    The Fault in Our Stars 2014

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۰ آذر ۹۴

    گوز چیش به شقیقه

    با حال زار و نزار افتاده تو تخت

    میگه: تو بهم سرما دادی

    میگم: من که سالمم

    میگه: الان که نه؛ اول مهر

    میگم: اول مهر کجا، ۶ آذر کجا؟

    اصن گوز چیش به شقیقه؟

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۶ آذر ۹۴

    دوسدارم آرزوست...

    گفتم: میخوای بری؟

    سر تکون داد که: آره

    گفتم: من اذیتت میکنم؟

    بازم سرتکون داد

    اینبار گفتم: دوسم داری؟

    محکم تر از همیشه سر تکون داد که: نه


    +اونوقت تا ۱:۳۰ شب داشدیم فیلم میدیدیم...

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴

    بانوی عاشق پیشه

    دو تا داستان خوندم امشب

    راجع به دو تا دختر... 

    من هم تصمیم گرفتم

    اگه روزی عاشق شدم

    موهامو ببافم بدم بش

    چه بخوادم چه نه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۲ آبان ۹۴

    دنیای آدم بزرگا رو دوس ندارم...

    خدا مبدونه چقد از اصطلاح:

    شما ها دیگه بزرگ شدین...

    بدم میاد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۶ آبان ۹۴

    و خداوند به آنچه نفس وسوسه میکند آگاه است

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • کوثر بانو
    • يكشنبه ۳ آبان ۹۴

    حسرت!

    میگفت مدرسه تموم شه حسرتشو میخوری

    میگفتم بذار تموم شه نمیخورم


    + هیچوقت آدم حرف گوش کنی نبودم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲۳ مهر ۹۴

    چش چش دو ابرو!

    تا حالا دیدین 

    یه سری چش و ابروا

    عجیب گیران؟

    و تو نگاه نمیکنیشون

    چون میترسی

    که نتونی دل بکنی

     از اون چشا!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    عاقبت سیندرلاییمان آرزوست!

    یه پشه هسد 

    بالا میرم باهام میاد

    پایین میرم همراهمه

    مخصوصا وقتی تنهام!

    خونمو نمیخوره

    منم نمیکشمش


    +سیندرلا هم

     بایه مشت موش دوست بود!

    کسی بهش گفت دیوانه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۲۰ مهر ۹۴

    و خداوند سکوت را آفرید

    ممکنه آدمی از ترس ساکت شه

    چشاشو ببنده

    جا اینکه جیغ بکشه؟

    و از همه مهمتر اینکه دخدرم باشه؟

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۱۸ مهر ۹۴

    ۵ بلیت برای ۱ فیلم آن هم مفت و مجانی!

    خدای نوکرتم

    درسته لطف و رحمتت زیاده

    سرعت فرستادن رحمتت هم بالاس

    لطفا هوای این فرشته هاتو داشته باش

    این لطف و رحمتو به صاحابش برسونن 

    نه یکی دیگه....

    + مچکریم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۱۶ مهر ۹۴

    مردم فیلم خاکبرسری میبینن مام مثلا فیلم میبینیم...

    عاقا یه فیلمی دیدیم امشب

    آقاهه تو یه نصفه لیوان آب

    نمک میریخت 

    بعد نی رو آتیش میزد 

    تهشو نگه میداشت

    ۵ ثانیه میذاش تو آب نمک

    نی رو که خارج میکرد

    آب شروع میکرد به یخ بستن

    مام این کارو کردیم

    منتها فقط آب خنک شد!

    یخ نبسد

    + هم اکنون اعصاب نداشته

    و آماده پاچه گیری میباشیم

    لغات خود را کنترل فرمایید

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۴ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    من و این همه خوشبختی محاله

    أ خواب پاشدم
    دیدم ۶:۳۰
    چشامو بستم
    تا ۷:۳۰ خوابیدم
    + مگه خوشبختی به چی میگن؟
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱۵ مهر ۹۴

    یک عدد شکلات

    جا دارد به یکسری از دوستان بگوئیم

    یک عدد شکلات که این همه داد و قال و پدر پدر ندارد

    عزیزم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۱۴ مهر ۹۴

    الکی مثلا منم از این ادیب دانشمندام

    یه کتابی هسد

    یه نام روزنامه خاطرات ( ... السلطنه )

    به کوشش فرخ سرآمد

    نوشته های روزانه یکی از درباری های ناصرالدین شاه

    خدا نصیب نکنه یه همچین کتابایی

    ۲ ساعت تمام مضطراح لازم بودم

    اما از فرط جذاب بودن قصه نمیرفتم!

    کلیه لازم نشم خیلیه!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۳ مهر ۹۴

    غذای بانو پز

    به قول مامان اگه یکی بخواد بیاد خونت

    باید از یه هفته قبل بگه

    روز اول برنج بپزی

    روز دوم خورشت

    روز سوم سالاد

    و قصه علی هذا

    بعد مهمون پشیمون میشه از اینکه اومده خونت

    چون غذا مونده ۱ هفته پیشو به خوردش دادی


    + یه سالاد شیرازی شامل
    ۳ عدد خیار بزرگ 
    و ۲ عدد پیاز کوچک رو
    ۱ ساعت و ربع طول کشید
    تا خرد کنم!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۶ مهر ۹۴

    تصمیم کوثر بانو

    یه روزی به[ آرش خان ]گفتم:

    سلام
    برام عجیبه بعضی آدما چقد بد جبهه میگیرن
    نسبت به حرفی که هیچ ارتباطی بهشون نداره و
    اطلاعی ازش ندارن
    مث خیلیا که واسه شما کامنت میذارن
    چرا انقد دشمن دارید؟

    گفت:

    مهم نیست. 
    دشمن کدومه بابا. من کسی رو نمی بینم. اینجا شاید از جمله جاهایی است که ملت می تونن حرفشونو به حاکم ستمگرش که من باشم، مستقیم بزنند و گرررررررررررررررردنشون نواخته نشه.


    +دارم سعی میکنم همین قدر با آرامش رفتار کنم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    اون دله که باید خوش باشه

    تالار بزرگی نبود

    ۴-۵ خدمه بیشتر نداشت

    و حتی آن موسیقی که پخش میشد

    متنوع نبود

    میوه ها و شیرینی که پخش شد

    گوشه ی سالن 

    دور از پیست

    میتوانستی همان چند خدمه ی سورمه ای پوشی راببینی

    که درست جلوی در آشپزخانه

    بیخیال تمام مشکلات و آدم ها

    برای خودشان قر میدادند و شاد بودند...


    +دیشب تو اون عروسی مجلل ییهو یاد این داستان افتادم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    حکومت میکنن این مردا...

    همین که هر مردی فارغ از کوتاه یا بلندی قدش

    یه کفش نهایتا با ۳ سانت پاشنه میپوشه

    ینی« قدرت دست شماس »

    نه مث ما که باید 

    واسه۳ وعده عروسی پشت هم

    هم غصه داشته باشیم

    که چه بلایی سر پاهامون میاد!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۲ مهر ۹۴

    دکتر بانوی مردود

    یک سال تموم بهم میگفت خانوم دکتر

    چند وقت پیش که رفتیم خونه باباش

    گفت: چیکار کردی کنکورو؟

    گفتم: ایشالا سال بعد

    کفت: مهم نیست چی قبول بشی

    واسه ما همیشه خانوم دکتری


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۱ مهر ۹۴

    دپلقیسیدگی

    شاید حق با بابا باشه

    نباید قضاوت کرد

    حتی وقتی دوس داری دلیل پیدا کنی

    برای هر اتفاقی که میوفته

    مث تصادف امشب

    اینکه چرا اون پرشیا و پراید  دپلقیس شدند

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    از سری خاطرات بانو

    الستونم گوزوله
    بلستونم گوزوله

    سخنان پر مغز جنابمان در 3 سالگی
    در ارتباط با آن شعر معروف که میگفت:
    الستونم گول میزنم
    بلستونم گول میزنم
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    خدای خوبی ها از اینستا هم میتونه هواتو داشته باشه

    گاهی چه عجیب و غریب هواتو داره این خدای خوبی ها

    این نوشته رو اینستا به عنوان کپشن یکی از عکساش برام فرستاده:

    تو ادامه اس بخونینش!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • کوثر بانو
    • سه شنبه ۳۱ شهریور ۹۴

    شب نشینی

    +بچه ها آماده شید بریم خونه ننه
    -بابا ما بزرگ شدیم
    من ۱۸ سالمه!
    +میدونم باشه پاشید حاضرشید
    -بابا!
    +شبه خطرناکه پاشید گفتم
    -هرچی میگم بازم حرف خودشو میزنه
    با غرغر لباس پوشیدیم
    سر راه اینو! دیدیم
    دوستیدیمش!

    +صدای آن پسرک دهه ۷۰ی تو شب کوک را دوست داشتیم. 
    +بعضی ها عجیب آئوزینوفیل خونشون بالاست...
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    #چی_بخونم؟

    ۱۰ دیقه نشستم 

    و براش آخرین پست کنار کبود کدر رو خوندم

    میگه: همین یه ذره؟ کم بود که!

    میگم: من بیل میزنم تِعیبَ نَرمَه(teieeba narma)


    + رهایش*|کنار کبود کدر
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۲۸ شهریور ۹۴

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است.

    من پالتو پوش
    پتو پیچ
    با موهای ولو
    پشت به پنجره نشسته ام
    ساعت 7:52
    متون منو از شمال قطبی دریافت می کنید
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • جمعه ۲۷ شهریور ۹۴

    بلاگفا و بلاگ!

    ۴ سال کاربر بلاگفا بودم
    بلاگفا واسه من یعنی لباس تو خونه؛ راحت، آزاد، بی دغدغه
    بلاگ اما برام شبیه لباس شبه؛ دوست داشتنی، زیبا، کمی معذب کننده

    +بلاگفا سراسر خاطرس؛
    [لیدی، تو جوبیا، گریه، بغض، خنده.]
    +بلاگ یه فصل تازه تو نوشتن منه؛
    [پر آپشن، با کلاس، اما ناشناس.]
    + 5 تا حاضر در سایت؟!!!
  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • کوثر بانو
    • چهارشنبه ۲۵ شهریور ۹۴

    بوی عیدی؛ بوی پول!!

    یه پسر بچه 
    تو عید
    رفت خونه مادر زنداییش
    یه روز کامل اونجا بود
    عیدی جمع کرد
    وقتی برگشت خونه
    به مادرش گفت:
    از عیدی هام
    به کوثر عیدی دادم.
    + این داستانو نیم ساعت پیش
     بعد ۱۳-۱۴ سال شنیدم!
    + با خنده نوشت!
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۱۶ شهریور ۹۴

    کرم بی حال زرد

    از ناهار پریروز

    تا الان که صبحونس

    یعنی۴۸ ساعته تموم

    دارم ماکارونی میخورم!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴

    صرفاً جهت اطلاع!

    صب داشتم با خاله حرف میزدم؛

    می گفت: یه همکارم

    یه بخش از نوشته هاتو خونده

    میگه این دختره چقد باهوشه

    نمیتونه نوشته هاشو تو روزنامه چاپ کنه؟!!


    +مردم ما یا از ادبیات به دورن

    یا زیادی ادبیاتین!!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴

    یه چند وقت ثابت بوده این پست که عرو عور یه سریا بریزه

    ای خاک تو سر من با این رفیق فابام ینی

    تو راهنمایی اسمش فائزه بود

    تو دبیرستان معصومه

    جفتشونم شهریوری

    یکی ۱۶ یکی ۱۹

    منم که حافظم در حد ماهی قرمز

    چجوری باید یادم بمونه نمیدونم

    تازه یه سری چیزای مشترک دیگه هم دارن

    که اگه با چشم ندیده بودمشون فک میکردم

    یه نفرن جفتشون


    +تولدشون پیش پیش تبریک

    +تواناییمم در همین حد بود!

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۰ ]
    • کوثر بانو
    • پنجشنبه ۵ شهریور ۹۴